داستان جالب “رقابت مهندس و برنامه نویس

یک برنامه‌نویس و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند.
برنامه‌نویس رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟

مهندس که می‌خواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش کشید. برنامه‌نویس دوباره گفت: بازى سرگرم‌کننده‌اى است. من از شما یک سوال می‌پرسم و اگر شما جوابش را نمی‌دانستید ۵ دلار به من بدهید. بعد شما از من یک سوال می‌کنید و اگر من جوابش را نمی‌دانستم من ۵ دلار به شما می‌دهم.

مهندس مجدداً معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد. این بار، برنامه‌نویس پیشنهاد دیگرى داد. گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ۵ دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم ۵٠ دلار به شما می‌دهم. این پیشنهاد چرت مهندس را پاره کرد و رضایت داد که با برنامه‌نویس بازى کند.

برنامه‌نویس نخستین سوال را مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟
» مهندس بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به برنامه‌نویس داد. حالا نوبت خودش بود.

مهندس گفت: «آن چیست که وقتى از تپه بالا می‌رود ۳ پا دارد و وقتى پائین می‌آید ۴ پا؟
» برنامه‌نویس نگاه تعجب آمیزى کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد. آنگاه از طریق مودم بیسیم کامپیوترش به اینترنت وصل شد و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره آمریکا را هم جستجو کرد. باز هم چیز بدرد بخورى پیدا نکرد. سپس براى تمام همکارانش پست الکترونیک فرستاد و سوال را با آنها در میان گذاشت و با یکى دو نفر هم گپ (chat) زد ولى آنها هم نتوانستند کمکى کنند.

بالاخره بعد از ۳ ساعت، مهندس را از خواب بیدار کرد و ۵٠ دلار به او داد. مهندس مودبانه ۵٠ دلار را گرفت و رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد. برنامه‌نویس بعد از کمى مکث، او را تکان داد و گفت: «خوب، جواب سوالت چه بود؟» مهندس دوباره بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به برنامه‌نویس داد و رویش را برگرداند و خوابید …

Inoformation

www.OsmanArrib.blogfa.com

Email Address

osman.arrib@gmail.com

osman_arrib@yahoo.com

osman_arrib@hotmail.com

mobile number

0799119908

Address

Afghanistan/Mazar-e-sharif



مکمل غذایی نیاز بدن


نکته براي طرح گفتگوي کوتاه و سودمند


نکته براي داشتن موهاي زيبا!

نکته براي داشتن موهاي زيبا!

براي داشتن موهايي زيبا چه کاري انجام دهيم؟

اگر دوست داريد هنگامي که مقابل آينه ايستاده ايد و به شانه کردن موهاي خود مشغول هستيد، از برق و زيبايي موهايتان به وجد بياييد؛ رعايت نکاتي را که مي تواند کمک بسياري به اين امر بکند در برنامه زندگي خود قرار دهيد.

در اين جا به برخي نکات اشاره مي کنيم:

1. انتخاب يک شامپوي مناسب مهمترين راه براي حفظ سلامت موي سر است.  شامپو مسئول پاک کردن موها از هرگونه آلودگي، گرد و خاک و چربي است که بر روي سر انباشته شده و برايش دردسر ساز شده اند. حال اگر شامپوي انتخابي ما توان از بين بردن اين مواد زايد را نداشته باشد، در واقع به مهمترين وظيفه خود عمل نکرده است.

هيچگاه سشوار داغ را روي موي خيس نگيريد چرا که اين کار باعث شکنندگي مو مي شود. اگر هم عجله به خشک شدن سريع مو داشتيد، سشوار را روي گرماي کم يا متوسط بگذاريد و آن را از فاصله دور به شکلي که مرتب آن را روي قسمت هاي مختلف مو مي چرخانيد نگه داريد. هيچگاه براي چند دقيقه بر روي يک نقطه متوقف نشويد.

2. هميشه با توجه به نوع و جنس مو شامپوي خود را انتخاب کنيد . شخصي که موي چرب دارد نبايد از شامپويي که مختص موهاي خشک است استفاده کند.

3. به نحوه شستن موها دقت کنيد . به آرامي موها را بشوييد و به تميز شدن تمامي قسمت هاي آن توجه نماييد.

4. براي نرمي مو از نرم کننده استفاده کنيد.                          اگرچه بسياري از توليدکنندگان ادعا مي کنند که شامپوهايشان حاوي نرم کننده است، اما بسياري از آنها فاقد اين ماده هستند و در نتيجه شخص نياز دارد تا از يک نرم کننده جانبي نيز بهره ببرد.

5. پس از شستن، موهاي خود را به آرامي با يک حوله خشک کنيد توجه داشته باشيد که هيچگاه سشوار داغ را روي موي خيس نگيريد چرا که اين کار باعث شکنندگي مو مي شود. اگر هم در خشک کردن سريع مو عجله داشتيد، سشوار را روي گرماي کم يا متوسط بگذاريد و آن را از فاصله دور به شکلي که مرتب آن را روي قسمت هاي مختلف مو مي چرخانيد نگه داريد. هيچگاه براي چند دقيقه بر روي يک نقطه متوقف نشويد.


 

6. از شانه کردن موي خيس، جداً بپرهيزيد                            بگذاريد موهايتان کمي خشک شوند سپس با شانه اي که دندانه هايش نيز درشت است، موي خود را شانه کنيد.

7. از برس هايي استفاده کنيد که نرم و انعطاف پذير باشد.         انتخاب يک شامپوي مناسب مهم ترين راه براي حفظ سلامت موي سر است.

8. از رنگ مو کمتر استفاده کنيد                                       در صورت استفاده، مو را مرتب تقويت کنيد.

9. از قرار گرفتن در نور شديد خورشيد براي مدت زمان طولاني پرهيز کنيد اين کار مي تواند بر ساختمان پروتئيني مو اثر بگذارد و آن را شکننده کند.

www.OsmanArrib.blogfa.com

 

نکته براي داشتن موهاي زيبا!

نکته براي داشتن موهاي زيبا!

براي داشتن موهايي زيبا چه کاري انجام دهيم؟

اگر دوست داريد هنگامي که مقابل آينه ايستاده ايد و به شانه کردن موهاي خود مشغول هستيد، از برق و زيبايي موهايتان به وجد بياييد؛ رعايت نکاتي را که مي تواند کمک بسياري به اين امر بکند در برنامه زندگي خود قرار دهيد.

در اين جا به برخي نکات اشاره مي کنيم:

1. انتخاب يک شامپوي مناسب مهمترين راه براي حفظ سلامت موي سر است.  شامپو مسئول پاک کردن موها از هرگونه آلودگي، گرد و خاک و چربي است که بر روي سر انباشته شده و برايش دردسر ساز شده اند. حال اگر شامپوي انتخابي ما توان از بين بردن اين مواد زايد را نداشته باشد، در واقع به مهمترين وظيفه خود عمل نکرده است.

هيچگاه سشوار داغ را روي موي خيس نگيريد چرا که اين کار باعث شکنندگي مو مي شود. اگر هم عجله به خشک شدن سريع مو داشتيد، سشوار را روي گرماي کم يا متوسط بگذاريد و آن را از فاصله دور به شکلي که مرتب آن را روي قسمت هاي مختلف مو مي چرخانيد نگه داريد. هيچگاه براي چند دقيقه بر روي يک نقطه متوقف نشويد.

2. هميشه با توجه به نوع و جنس مو شامپوي خود را انتخاب کنيد . شخصي که موي چرب دارد نبايد از شامپويي که مختص موهاي خشک است استفاده کند.

3. به نحوه شستن موها دقت کنيد . به آرامي موها را بشوييد و به تميز شدن تمامي قسمت هاي آن توجه نماييد.

4. براي نرمي مو از نرم کننده استفاده کنيد.                          اگرچه بسياري از توليدکنندگان ادعا مي کنند که شامپوهايشان حاوي نرم کننده است، اما بسياري از آنها فاقد اين ماده هستند و در نتيجه شخص نياز دارد تا از يک نرم کننده جانبي نيز بهره ببرد.

5. پس از شستن، موهاي خود را به آرامي با يک حوله خشک کنيد توجه داشته باشيد که هيچگاه سشوار داغ را روي موي خيس نگيريد چرا که اين کار باعث شکنندگي مو مي شود. اگر هم در خشک کردن سريع مو عجله داشتيد، سشوار را روي گرماي کم يا متوسط بگذاريد و آن را از فاصله دور به شکلي که مرتب آن را روي قسمت هاي مختلف مو مي چرخانيد نگه داريد. هيچگاه براي چند دقيقه بر روي يک نقطه متوقف نشويد.


 

6. از شانه کردن موي خيس، جداً بپرهيزيد                            بگذاريد موهايتان کمي خشک شوند سپس با شانه اي که دندانه هايش نيز درشت است، موي خود را شانه کنيد.

7. از برس هايي استفاده کنيد که نرم و انعطاف پذير باشد.         انتخاب يک شامپوي مناسب مهم ترين راه براي حفظ سلامت موي سر است.

8. از رنگ مو کمتر استفاده کنيد                                       در صورت استفاده، مو را مرتب تقويت کنيد.

9. از قرار گرفتن در نور شديد خورشيد براي مدت زمان طولاني پرهيز کنيد اين کار مي تواند بر ساختمان پروتئيني مو اثر بگذارد و آن را شکننده کند.

www.OsmanArrib.blogfa.com

 

قدرت ادب و نزاکت:

قدرت ادب و نزاکت:

رعـايـت ادب و مـــراعات حقوق ديگران از جمله مواردي هستند که به راحتي مي توانند قدرت فــردي شما را افزايش دهند. همه ما دوست داريم که ديگران ما را صميمانه دوست بدارند، با ما درست رفتار کنند و بـرايـمـان ارزش و اهـمــــيت قائل شوند. هر چقدر خودمان بيشتر با ملاحظه و متين باشيم ديگران نيز به همان روش با ما رفتار ميکنند.

به نظر من بهترين سياست در احترام گذاشتن به ديگران خلاصه مي شود و خودم به شخصه افتخار ميکنم که براي اين موضوع اهميت بسيار زيادي قائل هستم. اين روزها راديو و تلويزيون در جوامع غربي براي ادب و احترام ارزش زيادي قائل نمي شوند و آنرا از جمله موارد ايجاد عزت نفس نمي دانند. در اين کشورها بسياري از فعالان صدا و سيما، مجريان، منتقدين، سخنگوهاي راديو، و نهايتاً کمدين ها صرفاً با خار کردن افراد ديگر و توهين و اهانت به آنها و تمسخر کردنشان باعث خنده ديگران شده و به اين طريق به شهرت مي رسند. بايد قبول کنيم که برخي از ورزشکاران نيز ادب خود را حفظ نمي کنند، حتي ادب در برخي از آگهي هاي بازرگاني نيز رعايت نمي شود و اين امر يکي از مهمترين دلايلي است که من ترجيح مي دهم تلويزيون تماشا نکنم.

نمي توان هيچ حسابي روي سليقه افراد باز کرد؛ اما به هر حال در زندگي شخصي ادب، ملاحظه، و احترام هميشه بهترين انتخاب ها در زمان رفتار کردن با ديگران حساب مي شوند.

ادب و مراعات حقوق ديگران سبب مي شود شما فرد قدرتمندي جلوه کنيد. ما دوست داريم که ديگران ما را صميمانه دوست بدارند، با ما درست رفتار کنند و برايمان ارزش و اهميت قائل شوند، اما در عين حال بايد در نظر داشت که همه ما انسان هستيم و هيچ گاه نمي توانيم 100% کامل باشيم و اين امکان وجود دارد که در برخوردهايمان با ديگران دچار خطا و يا اشتباه شويم.  اما به هر حال هر چقدر به ديگران محبت کرده و با آنها مؤدبانه برخورد کنيم به همان ميزان آنها به ما محبت کرده و ما را مورد احترام خود قرار مي دهند.

به نظر مي رسد که قوانين ادب و نزاکت، به دليل خلق مدنيت ايجاد شده اند و ما به عنوان يک انسان، به شدت نيازمند مرز و محدوده هستيم. قوانيني که پيرامون رعايت ادب وضع مي شوند ممکن است که براي ما تا حدودي محدوديت ايجاد نمايند اما اگر از آنها استفاده کنيد، متوجه خواهيد شد که احساس رضايت و راحتي بيشتري در شرايط جديد به شما دست مي دهد. نحوه آشنايي در کنار رعايت طريقه آداب و معاشرت يک نسخه از پيش تعيين شده است و نشان مي دهد که چگونه بايد در مقابل ديگران ادب و نزاکت را رعايت کرد. در همان حالي که در حال آشنايي بيشتر با ديگران هستيم، ميتوانيم با آرامش کامل از اين قوانين پيروي کنيم. بايد توجه داشت که حفظ ملاحظه و توجه و مراعات و احترام گذاشتن موفقيت هر رابطه اي را تضمين مي کند.

نکاتي براي درک بهتر

1. ابتدا سعي کنيد طرف مقابل را درک کنيد. اگر شما شخص مقابل را به خوبي بشناسيد مي توانيد با درون او صحبت کنيد.

2. به کلماتي که از دهانتان خارج مي شود، توجه کنيد. اگر احساس کرديد که واکنش طرف مقابل چيزي غير از آن است که انتظار داشتيد، مي توانيد از او بپرسيد که به درستي متوجه منظور شما شده يا خير.

3. هر چه سريع تر از مشکل به راه حل تغيير مسير دهيد. بر روي مشکل خود به اندازه کافي وقت بگذاريد و بر روي آن تمرکز کنيد تا موضوع را به خوبي متوجه شويد. سپس تمام توجه خود را به يافتن راهي براي حل آن معطوف کنيد و به جاي اينکه بخواهيد ثابت کنيد چه کسي درست است و چه کسي غلط، به رفع مشکل بينديشيد.

4. ميان احساسات و راه حل تمايز قائل شويد. اگر يک و يا هر دوي شما ناراحت و بي منطق شده بوديد و عکس العمل تند از خود نشان مي داديد، در حال گفتگو نيستيد. يک فرصت کوتاه به خودتان بدهيد و پس از چند دقيقه که آرام شديد و از نظر روحي وضعيت بهتري پيدا کرديد، مجدداً صحبت هاي خود را از سر بگيريد.

5. زحمت بيهوده نکشيد؛ اگر تا به حال چندين بار بر سر يک موضوع خاص با هم گفتگو کرديد و نتيجه اي عايدتان نشده از شخص ديگري کمک بگيريد. وجود يک نفر سوم بيطرف مي تواند در زندگي شما معجزه ايجاد کند.

6. مؤدب باشيد و با ديگري به خوبي رفتار کنيد. سعي کنيد جو دو جانبه اي را به وجود آوريد و براي احساست طرف ديگر نيز ارزش قائل شويد.

به خاطر داشته باشيد: " از هر دستي بدهيد از همان دست مي گيريد" پيش از اينکه بخواهيد در مقابل ديگران عکس العمل نشان دهيد به اين موضوع توجه داشته باشيد که در شرايط مشابه خودتان انتظار چه نوع برخوردي را داريد.

www.OsmanArrib.blogfa.com

 

فاکتور اصلي موفقيت

فاکتور اصلي موفقيت

موفقيت در کار و تجارت به فاکتورهاي گوناگوني بستگي دارد که بارزترين آن شانس و اقبال ميباشد. امـا اگـر شما  ميخواهيد که نبردبان ترقي را بسرعت طي کنيد اين نکته  را بايد بـخاطر بسپاريد: مـوفقيت امري کاملا سيستماتيک بوده و مي شود آن را با فرمول بيان نمـود. راهبرهاي زيـر ميتوانند به مقدار زيادي شما را براي رسيدن بـه آن يـاري نمايندږ

موفقيت بسراغ کساني ميآيد که از آگاهي، متقاعدسازي  و قدرت بتوانند به نفع خود بهره بگيرند. به عبارت ديگر:

            موفقيت =    آگاهي + متقاعد سازي + قدرت

بياموزيد که چگونه با بکاربـردن اين قوانـيـن تعيين کننده در زندگي کاري خود مي توانيد در شغل خود موفق گرديد.

آگاهي

ظواهر ابزار سنج زندگي هستند. نحوه اي که خـود را معرفي ميکنيد مـقياسي از شمـا ايجاد مي نمايد که ديگران بر اساس آن شما را تصور کرده، در موردتان قـضاوت نـمـوده و رفتار مي نمايند. همه روزه با افرادي روبرو خواهيد شـد که مايـليد آنها را تحـت تاثير قرار دهيد، خواه افراد بالادست باشند و خواه مشتريان بالقوه.

حتي کساني که زير دست شما کار مي کـنـند را نـيز براي ايجاد نمودن يـک رابطه کاري مفيد بايد متاثر نماييد. براي رسيدن به کاميابيهاي بزرگ لازم است بعنوان نـمونه بارزي از نزاکت و اعتماد بنفس در جـامـعه ظـاهر شده و در اين زميـنـه مـرتکب هيچ اشتباهي نگرديد - بخت و اقبال فقط يکبار بسراغ شما خواهد آمد.

هميشه بايـد بـراي ايـجـاد يـک تاثير گذاري مناسب آمادگي داشته باشيد. اگر چه ممکن است اين کار در ابتدا نياز به کمي سعي و تلاش داشته باشد، ولي بعد از مدتي عادي خواهد شد.

نکات زير شما را براي شروع کارتان ياري خواهند نمود.

لباس مناسب براي تاثيرگذاري

اجازه دهيد از خارجي تـرين لايه آغاز کنيم: لبـاسهاي شما. دو دسـت از بـهتـريـن کت و شلوارهايي که در استطاعت شما است را خريـداري نمايـيـد. يـک پيـراهن شيـک بـر تـن نموده و کفشهايتان را واکس بزنيد. اکنـون کـه دنـده در دسـت شـما اسـت، بياموزيد که چـگونه مـي تـوانـيـد از آن استفاده کنيد. هميشه راست قامت بايستيد؛ نه تنـها بـاوقـار بنظر خواهيد رسيد، بلکه لباسهايتان نيز بسيار گران قيمت تر جلوه خواهند کرد.

محکم دست دهيد

نميتوانم بگويم که يک دست دادن خوب و مـناسب چـقدر حائز اهميت است. مردم از آن متوجه ابهت و بزرگي شما ميشوند. مطمئن شويد که دستتان کاملا خشک باشد؛ يــک دست مرطوب و چسبنده خوشايند نبوده و نشانگر عصبانيت و دستپاچگي مي بـاشـد. دستها بايد درنقطه تلاقي انگشت سبابه با شست بهم متصل شده و خود دست دادن بايد سفت و محکم باشد.

تماس چشمي را حفظ کنيد

هميشه در چشم فردي که با او در حال گفتگو هستيد نـگاه کنيد. روي برگرداندن نشانه خستگي و يا توجه اندک و سرسري مي بـاشد. بـه پــايين نگاه کردن سستي و تزلزل را ميرساند. نگاه خود را بطور ثابت و با حالتي دوستانه حفظ کنيد.


 

مهربان باشيد

شمـا بــايد سرچشمه اي از لذت براي ديگران باشيد. کليد اين کار مـهـربـانـي اسـت، از آنجايي که شما را انــساني منطقي و معاشرتي نشان خواهد داد. يک لبخند طبيعي و پيوسته تنها چيزي است که نيازدارد.با اينحال حد و مرز خود را بشناسيد؛ مهربان بودن بـه مـعناي دوست کسي بودن نمي باشد. به ديگران احترامي مقتضي نشان دهيـد تـا آنها نيز مقابله بمثل نمايند.

با فصاحت سخن بگوييد

سخنراني  شما بايد شفاف، باز و دقيـق باشد. آميختن "ااا.." ها به جملات بهتـريـن راه براي از دست دادن علاقه شنوندگان بــوده و باعث عدم توجه کامل آنها به شما ميگردد.

متقاعد سازي

شـمـا تـاثـيـر مثـبتي از خـود بـجاي گذاشته و مـورد توجه بسيار زياد کارفرماي خـود قرار گرفته ايد. اين فرصتي براي شما جهت درخشيدن و پيشرفت محسوب ميگردد.                                                                                                       تصور ميکنيد که ايده ها و ديدگاه هاي شما نسبت به بــقيه بهتر و منطقي تر هستند و ميـخواهيد ديـگـران را راجع به اين موضوع قانع کنيد. اگر از قوانين هنرمتقاعدسازي  آگـاه بـاشـيـد، کار بسيار آسان خواهد بود. فـروشـنــدگـان، سـياسـتـمداران و مـکتـب سـازان از اين قـوانـين بخوبي اطلاع دارند. چه چيزي در آن شخص وجود دارد که شما را وادار به پذيرش مينمايد؟ بــه خواندن ادامه دهيد تا متوجه شويد چگونه ميتوانيد چنين تاثيري را در خود بوجود آوريد.

مخاطبين خود را بشناسيد 

هيچ عذري بـراي يک تحقـيـق و بـررسـي ضـعـيـف پـذيرفته نيست. شناختن مخاطبين و شـرايـط آنـها کليـدي است براي يافتن بهترين راه براي قانع نمودن و هـدايـت ديـگران. تـا جاييکه ميتوانيد از شرکت خود اطلاعات کسب نماييد؛ چه تغييراتي در آن اعمال شده و در چـه سـمت و سويي در حال حرکت است. پيش بيني نيازها و ارائه راه حل براي آنهـا بشما در وادار نمودن ديگران براي پذيرش ايده هايتان کمک خواهد کرد.

خودتان را قانع کنيد

پيش از اينکه بخواهيد آماده متقاعد نمودن ديگران شويد، بايد خودتان را قانع کنيد. تنها زماني ميتوانيد موضوعي را به ديگران بقبولانيد که خودتان واقعا و کاملا از بهتريـن بـودن بودن آن موضوع اطمينان حاصل نموده باشيد.

از ليستي شـروع کنيد که دلايل بهترين بودن شما را براي شغلتان تشريح کند. هر نکته را بصورت دقيق خوانده و شروع به باور آن نماييد. هرگونه شک و شبه مي تواند در نحوه معرفي شما نمايان شده و تلاشهايتان را هدر دهد.بهترين فروشندگان کساني هستند که بهترين مشتريان خودشان ميباشند. آنها عاشق چيـزي هسـتند کـه مــي فروشند و حقيقتا باور دارند که نظر ديگران نيز بايد همين باشد.

کلمات کليدي و تعابير را تکرار نماييد

انسانها مخلوق عـادات بوده و بـنـابراين در مـورد شـناخته شده ها و آشـنـايان احساس راحتي ميکنند. تاکيد کردن بر عبارات کليدي محبوب و ايده هايي از قبيل درآمدها، سود سهام، پاداش و مساعده جذب ادراکات و قواي تشخيص اغلب مردم ميشود.

ايده هاي خود را با نيازهاي ديگران مرتبط سازيد

متصل نمودن ايـده و يا محصولـتـان بـا آنـچه کـه مخاطبين تمايل به آن داشته و يا بسيار علاقمندش هستند، ابزاري عالي براي متقاعد سازي محسوب ميگردد. آگهي دهندگان هر زماني کـه مـحصولاتشان را با نـيـازهاي اساسي مانند غذا، مسـکن و امنيت مرتبط مي کنند، در واقع از همين اصل بهره مي برند. اگر در زمينه تجارت فعاليت مي نـماييـد، لازم اسـت کـه جذب نيازهاي تجاري شويد: رضايت مشتري، دوام محصـول، بـهره وري، پس انداز و سود.

علاقه شنونده را توسط جرياني مناسب برانگيخته کنيد

يک "سمـفوني" موفق داراي سـاختاري بسيار مدبرانه ميباشد. جمله بندي، آهنگ صدا و تـرتيب کلمات در تاثيرگذاري سخنراني شما نقش بسيار با اهميتي را بازي مي کـند. به چگونگي شروع ارائه مطالب و عکس العمل مخاطبين دقت نماييد.

با يک حرکت جلب توجه کننده شروع ميکنيد و يا بايک عبارت اطمينان زا و يا با جمله اي که باعث برانگيختن حس نياز و تمايل گردد؟ آيا بصورتي رسمي صحبت مي کنيد؟ آيا از حرکات مخصوص سخنراني بطور مؤثر بهره ميبريد؟ زبان بدني را چـطـور دخــيل ميکنيد؟ آيا مطالبات و ادعاهاي مثبت شما بصورت ضمني يا آشکار شرح داده شده است؟تـوجه به اين نکات در معطوف نمودن و شيفتن مخاطبين بسيار اهميت دارد

قدرت

افـرادي که در تجارت بسيار موفق هستند خوب مي دانند  که از قدرت و نفوذ خود چگونه استفاده و آنرا حفظ نمايند.

قدرت داشتن اغلب به معناي دورنگاهداشتن خود از لحظهاست -- با نگاه کردن به گذشته و آيـنده، بـه اشـتـباهات و  احتمالات. يک مجموعه عقايد عملي و استراتژيک به شمـا کـمک کنـد تـا بـتـوانيد اتفاقات آينده را پيش بيني نمـوده و در نتيجه زمانيکه شرايط بوجود آمدند، براي مقابله با آنهـا  آمـادگـي لازم را خـواهيـد داشـت. نـکات زيـر شما را يـاريميکند تا در همان ليگي باشيد که بزرگان تجـارت جهـانـي    در آن مسابقه داده اند.

قدرت افشاني کنيد

اولين قانون استفاده استادانه از قـدرت تـسلط يافتن بر تـصوير خودتان است. با قدرتمند بودن و قدرتمند ظاهرشدن، ديگـران خـواهند خـواسـت کـه خـود را بـا شـما پـيوند دهند. مردان قدرتمند يا مي خواهند هم پيمانان شما باشند يا شما را همچنان در حال تلاش و کوشش براي موفقيت نگاه دارند. پس بـا خود همانند يک پادشاه رفتار کنيد. با صلابت بنشينيد و يا راه رويد، پيرامون خود را با افراد با نفوذ پر کرده و خود را باوقار بپنداريد.

هميشه بهترين کارتان را انجام دهيد

هميشه از خود و ديـگـران انتظار بهترين ها را داشته باشيد. چيز ديگري براي گفتن لازم نـيـست به جز اينکه: برندگان خـواهان انجام چيزي مي بـاشـنـد کـه بازندگان رغبتي به آن ندارند.

احساسات خود را پنهان و کنترل کنيد

بزرگتريـن مـوانع قـدرت، احساسات ميباشد. به همين دليل است که بايد بر آنها مسلط شويد. مخصوصا عصبانيت مي تواند مهلک باشد. عصـبـانـيت باعـث مکـدر شدن قضاوت گرديده، شـما را در سـيـلابـي از خـشم و طـغـيان فـرو برده و بـه وجهه تان صدمه خواهد رساند. احساسات را تحت کنترل خود درآوريد تا به بهترين نتيجه دست يابـيـد. يـک قـدم به عقب برگشـته و ذهـن خـود را از مـوقيعت ناخـوشـايند کـنـوني رها سازيد. اين باعث خواهد شد به مـوضوع بصورتـي واقـعي نگريسته و منـطقـي تــرين تصميم را در مورد آن اتخاذ نماييد.

از قدرت خود استفاده سوء نکنيد

در انتها بايد از گرفتار شدن در دام خود بزرگ بيني اجـتـنـاب کـرده و در بــرابــر وسـوسـه بـدسـت آوردن قـدرت بـيـشتـر مـقـاومت نـمايــيد. طمع و حرص پايان ناپـذيـر بـراي قـدرت بسياري از افراد را به ديار نابودي فرستاده است. حـد و مـرز خود را دانسته و زمانيکه به حد کافي قدرتمند شديد به همان اندازه اکتفا کنيد.

مسئوليت پذير باشيد

عـمـلکردهـاي افـرادي که در قدرت بسر ميبرند اغلب پي آمدهاي دور از دسترسي دارد. فرق نميکـند که يک نفر تا چـه اندازه محتاط است، بـه هـر حال اغلب بهترين طرح ها نيز دچـار انــحراف خواهند شد. اگر چنين شود، بايد آمادگي رويارويي با آنرا داشته باشـيـد. ايـن طبيعت بشر است که براي يافتن  کسي که قرباني خود شود به جستجو بـپـردازد، اما اشخاص محترم، مسئوليت اعمالشان را بعهده ميگيرند. انـجـام چـنين عملي بيانگر آن است که شما براي پذيرش اشتباهات خود به انداز کافي قدرتمند مي بـاشـد. و اگــر براي جبران اشتباهات خود وارد عمل شويد، تحسين برانگيز تر خواهد بود.

نکته آخر

آخرين مسئله اي که براي رسيدن به موفقيت لازم است پشتکار و استقامـت ميبـاشد. داشتن استعداد نيمي از پيکار است؛ بايد آنرا بکار ببنديد. و اگر در ابتدا موفق نشويد... ادامه اش را ميدانيد.

زندگي کردن به همراه ايـن سـه قانـون، همانطور که قبلا نيز گفته شد، موفقيت شما را تضمين خواهد نمود. و اندکي بلند همتي و انگيزه شما را به موجودي توقف ناپذير مبدل خواهد کرد.

www.OsmanArrib.blogfa.com

 

 

 

روش براي تغير طرز فکر و ايجاد عزت نفس

روش براي تغير طرز فکر و ايجاد عزت نفس

آيا هميشه آرزو مي کنيد که کاش مي توانستيد در زندگي روزانه، اندکي خطرپذيرتر ظاهر شويد؟ درست مثل نامزدتان که خيلي راحت راه مي افتد و در مهماني ها به آساني با ديگران ارتباط صميمانه برقرار مي کند.يا شايد هم بدتان نيايد مثل همسايه ما باشيد! او هر روز در حال امتحان کردن چيزهاي جديد است: يوگا، چتربازي، دوچرخه سواري کوهستاني، تئاتر اجتماعي و .... البته مواردي که ذکر شد، فقط قسمتي از کارهاي جديد اوست. خوب بايد گفت که ماجراجويي نيازمند اعتماد به نفس است و اين امر مستقيما با طرز تفکر شما ارتباط پيدا مي کند. در اين قسمت چند راه بيان شده، که با اتکا به آنها ميتوانيد طوري بينديشيد که همزمان اعتماد به نفستان نيز افزايش پيدا کند.

1. بايد ديگران شما را به رسميت بشناسند. به راستي در چه حد براي رسيدن به اين هدف تلاش مي کنيد؟ دفعه آينده که يک فکر محدوديت زا مانند: من هيچ وقت نميتوانم...... به ذهنتان خطور کرد، مطابق اين تکنيک عمل کنيد؛ به جاي اينکه بگوييد من هرگز پيشرفت نخواهم کرد از جايگزين: اگر تمام تلاش خودم را براي به موفقيت رساندن اين پروژه به کارگيرم، احتمالا پيشرفت از آن من خواهد بود؛ استفاده کنيد.(همچنين مي تواند از جمله هاي مثبت مشابه نيز کمک بگيريد.)

2. بدشانسي به شما روي آورده؟ سعي کنيد هر گونه گله و شکايتي را تبديل به يک پرسش کنيد. گله و شکايت نمادي از شکست است و مانند مانعي، سد راه پيشرفت شما خواهد شد. اما از سوي ديگر مطرح کردن پرسش، قدرت را به دستان شما باز مي گرداند و کاري مي کند تا مشتاقانه به دنبال پيدا کردن راه حل بيفتيد. براي مثال اگر به طور مکرر به خود مي گوييد: "انگار همه امروز حالشون بده" سعي کنيد اين جمله را پرسشي کرده و با خود تکرار کنيد: "چه کار مي توانم انجام دهم تا ديگران احساس خوبي پيدا کنند؟"

3. مراقب حرف زدنتان باشيد، به ويژه زماني که در حال صحبت کردن با خودتان هستيد. توانايي ريسک پذيري از طريق عبرتهاي شما از شکست ها نشات مي گيرد. دفعه آينده که دچار لغزشي شديد، ببينيد کجاي حرف زدنتان اشکال داشته. آيا تا به حال اتفاق افتاده که با فحاشي خودتان را بکوبيد و خار کنيد: "احمق! بي مصرف! چرا همشه اين کارو مي کني؟" هر زمان که متوجه شديد در حال تحقير شخصيت خود هستيد، همان لحظه اين کار را متوقف کرده و سعي کنيد با يکي از دوستانتان که چنين اشتباهي را خودش تجربه نموده، صحبت کنيد. چيزي شبيه به اين بگوييد:"هي تو تا آخرين حد توان تلاش کردي. حالا بهتر است از روي زمين بلند شوي و يک بار ديگر از نو شروع کني، شکست خجالت آور نيست...مگر اينکه در تلاش کردن شکست بخوري.

4. قوانين شخصي خودتان را اجرا کنيد. دفعه آينده که خواستيد کار جديدي را امتحان کنيد، اما حسي از درون شما را از انجام آن باز مي داشت، با يک سوال آنرا متوقف کنيد: چرا که نه؟ اگر درونتان به شما گفت: "اين اصلا کار مودبانه اي نيست" يا "مردم چي فکر مي کنند؟" يا "مردم فکر مي کنند من احمق هستم" شما دقيقا در حال پيروي از قوانين ديگران هستيد. از کوچک کردن خود دست برداريد و راهتان را ادامه دهيد. سعي کنيد نواحي پر عمق را براي شنا کردن انتخاب کنيد. بدترين چيزي که ممکن است برايتان پيش بيايد چيست؟ اينکه آدم کاملي نيستيد؟ خوب پس با اين وجود صرفا به تمام آدم هاي ديگر کره زمين پيوسته ايد، و نتيجه آن چيست؟

ريسک کرده ايد، پيروز خواهيد شد و از منافع آن بهرمند مي گرديد. اعتماد به نفس از توانايي مقاومت شما در برابر سختي ها حاصل مي شود، اگر بتوانيد در بيشتر موارد در مقابل سختي ها شکست ناپذير ظاهر شويد، آنقدر از زندگي لذت مي بريد که قابل بيان نخواهد بود.

5. قدر و ارزش خود را ارتقا بخشيد. اگر مي خواهيد ماجراجو باشيد، رشد کنيد، و از زندگي لذت ببريد بايد ذهن منتقد خود را خاموش نگه داشته و راهنماي ذاتي اعتماد به نفس را در درون خود بارور سازيد. روز خود را با يک جمله اطمينان بخش شروع کنيد: "من آماده ام، باهوش و زرنگم، براي هر کاري آمادگي دارم، اعتماد به نفس دارم، با لياقت بوده و سرشار از انرژي هستم." از خودتان طوري تعريف کنيد که حس اقتدارتان افزايش پيدا کند. توجه داشته باشيد که ما هر روز با پيام هاي زيرکانه اي بمباران ميشويم که تمام کارها "چالش برانگيز" ( و بعضا اسرارآميز و خطرناک) هستند و هر کسي نمي تواند از عهده انجام آنها برآيد. با اين جور حرف ها از طريق مکالمات دروني خود برخورد کرده و اميد، اعتماد به نفس و قدرت را به خود باز گردانيد.

www.OsmanArrib.blogfa.com

 

دليل پايين نيامدن وزن

دليل پايين نيامدن وزن

. نوشيدن الکل و نوشابه هاي گازداربا ايـنکه مـقدار چربي زيادي در اکثر نوشيدني هاي الکلي وجود ندارد اما به خاطر کالري بالاي الکل موجب اضافه وزن مي شوند. انـرژي و کـالـري مـوجود در الـکـل بـايد بلافاصله سوزانده شود،وقتي بدنتان سرگرم سوزاندن کالري اضافي موجود در اين نوشيدني است، شما انتخاب ديگري نداريد مگر اينکه بيشتر کالري هاي مصرف شده ديـگر از غـذاهاي سالم را ذخيره کنيد.                         نوشـيدنيهاي گازدار الکلي حتي بدتر از نوشيدنيها الکـلي هستند و مـقدار بسيـار زيادي کالري از قند اضافه شده به آن وارد بدنتان مي کنند. حتـي مـصرف نوشابه هاي گازدار معمولي را هم بايد بخاطر تاثيري که بر قند خون ميگذارد، در رژيـم غذاييـتان مـحدود کنـيد. پـس اگر قصد پايين آوردن.

وزنتان را داريد، بهتر است براي نوشيدنـي تا حـد امکان از آب معدني استفاده کنيد. 2. ورزش يا فعاليت فيزيکي کم    همه ما مي دانيم که براي لاغر ماندن بايد ورزش کنيم اما خيلي از مردم هنوز هم به اندازه کافي ورزش و فعاليت جسماني در برنامه زندگي خود ندارند تا کالري هاي مصرفي اضافه را بسوزاند يا بر متابوليسم کند خود غلبه کنند. بايد در اکثر ساعات بيداري خود فعاليت فيزيکي داشته باشيد، يا حداقل سه جلسه در هفته، 20 تا 30 دقيقه ورزش کنيد. اگر اضافه وزنتان خيلي زياد است و براي ورزش کردن مشکل داريد؛ بهتر است از فعاليت هاي سبک تر و تفريحي تر استفاده کنيد.      خيلي از افراد از رفتن به باشگاه و انجام همان برنامه تمريني مشابه هميشگي خسته مي شوند. وقتي برنامه تمريني برايتان خسته کننده شود، حتماً بايد آنرا تند تند عوض کنيد چون انجام تمرينات تکراري و خسته کننده مي تواند چربي سوزي شما را خراب کند. بدن ما خيلي زود به ورزش عادت مي کند و تکرار چيزي که بدنتان خيلي راحت بتواند آنرا کامل کند هيچگونه تغيير فيزيکي ايجاد نمي کند. بله، هنوز هم کالري خواهيد سوزاند اما اگر بدنتان به وضعيت کنوني مصرف کالري روزانه تان عادت کند، ديگر وزنتان پايين نمي آيد. يک راه بسيار عالي براي بالا بردن نتيجه اين است که با امتحان کردن انواع مختلف ورزش ها و فعاليت ها، بدنتان را وارد چالش کنيد؛ شنا، اسکيت، رقص، يا حتي صخره نوردي. وقتي ورزش کردن برايتان شکل تفريح پيدا کند و لذت بخش باشد، به مدت طولاني تري آنرا انجام مي دهيد و کالري بسيار بيشتري خواهيد سوزاند.                                                                                                                             3. پايين آمدن متابوليسم  رژيم هاي غذايي کم کالري در هفته هاي اول خيلي خوبعمل مي کند اما بعد از مدتي ديگر تاثيري در کاهش وزن نخواهند داشت. دليل آن اين است که متابوليسم شما پايين آمده و درنتيجه به اين مقدار محدود مصرف کالري عادت مي کند. اگر با پايين آوردن بيشتر کالري هاي مصرفي به اين مسئله واکنش دهيد، احتمالاً اينبار فقط عضلاتتان را از بين مي بريد و دوباره روند کاهش وزنتان به رکود مي رسد. اين چرخه تا جايي ادامه مي يابد که تصميمتان براي پايين آوردن کالري مصرفي منحل مي شود و دوباره به وضعيت تغذيه سابقتان برمي گرديد. اما رمز اينکار اين است که مقدار کالري مصرفي را کم کم پايين بياوريد، و در عين حال از موادغذايي خوب و مقدار کافي پروتئين براي جلوگيري از از دست رفتن عضلات، استفاده کنيد. انجام تمرينات بدنسازي به شما کمک مي کند متابوليسمتان را بالا ببريد و چربي سوزيتان را تسريع کنيد. 4. نديده گرفتن وعده هاي غذايي    ساده به نظر مي رسد، کمتر مي خوريد و حتماً وزن کم مي کنيد. به همين دليل خيلي از افراد در بعضي از وعده ها غذا نمي خورند و بدن را به حالت گرسنگي مفرط مي کشانند، و براي حفظ آمينواسيدهاي لازم براي بدن، عضلات تجزيه مي شوند و نتيجه آن چيزي نيست جر پايين آمدن متابوليسم. همچنين اگر اجازه بدهيد قند خونتان خيلي پايين بيايد، دردهاي شديد گرسنگي را متحمل مي شويد و احتمال اين وجود دارد که به پرخوري مفرط کشانده شويد. پس سعي کنيد غذاهاي سالم و مقوي اما کم حجم و سبک در 5 الي 6 وعده در روز بخوريد. روزتان را با يک صبحانه خوب و سالم شروع کنيد که حاوي پروتئين باکيفيت باشد. بايد ياد بگيريد که چطور با اين روش غذا خوردن قند خونتان را تنظيم کنيد.                                                                                            5. مصرف زياد قند و نمک   قند و نمک اضافي معمولاً در بسياري از غذاهاي فراورده اي با هم مخلوط هستند. مصرف مقدار زيادي قند در يک وعده غذايي باعث بالا رفتن قند خون مي شود؛ بدن بايد به اين وضعيت واکنش داده و آن را دوباره پايين بياورد. نتيجه آن اين است که قسمت اعظم آن قند اضافي به شکل چربي در بدن ذخيره مي شود. اينجاست که خيلي از افراد که عادت به خوردن نوشابه دارند که فاقد چربي است متعجب مي شوند و نميدانند که چطور ممکن است اين ماده باعث ذخيره شدن چربي در بدنشان شود. پس سعي کنيد تا حد امکان مصرف قند را پايين بياوريد.                                                                                                                                    نمک هم باعث سردرگمي مي شود چون کالري ندارد اما مي تواند منجر به افزايش وزن شود. نمک باعث مي شود بدن آب در خود ذخيره کند، در نتيجه با مصرف مقدار زيادي نمک ممکن است برخي افراد احساس کنند که چاقتر مي شوند. پس سعي کنيد رژيم غذايي را دنبال کنيد که بيشتر در آن از موادغذايي طبيعي و غيرفراورده اي استفاده شده باشد.                                                                                         6. ننوشيدن آب به ميزان کافي                                                در يک روز متوسط، بدن اکثر افراد دچار بي آبي مي شود چون خيلي بيشتر از آنچه آب در طول روز مي نوشند بدنشان آب از دست مي دهد. آنها اکثراً اين را متوجه نمي شوند چون مرکز تشنگي در بدن خيلي دقيق نيست. گاهي اوقات کمبود آب در بدن مي تواند دردهاي گرسنگي را به همراه داشته باشد، چون خيلي از ما مقدار آب مورد نياز روزانه مان را از موادغذايي تامين مي کنيم. اگر به اندازه کافي آب نمي نوشيد و معمولاً احساس گرسنگي مي کنيد، هوس شما به غذا ممکن است به خاطر تشنگي باشد نه گرسنگي. آب همچنين به بالا بردن سطح انرژي بدن نيز کمک مي کند، درنتيجه مي تونيد خيلي بهتر ورزش کنيد تا کالري بسوزانيد و وزنتان را پايين بياوريد. پس سعي کنيد در روز حداقل 8 ليوان آب بنوشيد.                                                                                                                                                               7. سهم هاي غذايي نادرست                                                     وقتي براي کم کردن وزنتان رژيم مي گيريد، فلسفه قديمي هنوز هم که هنوزه کاربرد دارد "کم بخوريد تا وزنتان پايين بيايد." گرچه همانطور که در موارد بالا گفتيم هيچيک از وعده هاي غذايي را نبايد ناديده بگيريد، اما راه حل اين است که کم بخوريد و مداوم بخوريد. خوردن غذاي سبک در وعده هاي غذايي بيشتر کاهش وزنتان را تسريع ميکند.                                                                                                    

  8. اهداف غيرواقعي                                                           ايجاد هدف هايي که دست يافتن به آنها خيلي سخت باشد يا هدف هايي که خيلي غيرواقعي باشند از جمله دلايلي است که تلاش شما براي کاهش وزن را ناکام ميگذارد. وقتي تيپ بدنيتان اندومورف باشد (تيپ بدني چاق و فربه) عاقلانه نيست اگر بخواهيد اندام يک مانکن را پيدا کنيد. رسيدن به اهدافتان در موفقيت شما اهميت زيادي دارد. اگر به هدف هايتان دست پيدا نکنيد، ممکن است آخر کار احساس کنيد فردي شکست خورده هستيد و هم انگيزه خود را از دست داده و نااميد و مايوس شويد.                                                                                                                                                                                           سعي کنيد هدف هايي کوچک و سهل الوصول براي خود پيدا کنيد تا انگيزه اي باشد براي موفقيتتان. کم کردن همان يک کيلو وزن در هفته که معمولاً توصيه مي شود ممکن است خيلي کند به نظر برسد اما حداقل آن اين که بدون هيچگونه سختي و مشکلي مي توانيد به آن دست پيدا کنيد. آنوقت است که حس پيروزي به شما دست مي دهد و يک قدم به هدف کلي و بزرگتان که رسيدن بهوزن ايدآل است نزديک ميشويد.

[Pick the date]
www.OsmanArrib.blogfa.com          

تاثير لبخند در زندگي

تاثير لبخند در زندگي

لبخند! لبخند يک عطيه الهي است. اگر تا کنون از آن استفاده کرده باشيد، به خوبي مي دانيد که يک لبخند گرم، چه سلاح نيرمندي است. مردم زماني مي خندند که از چيزي خوششان بيايد، و يا احساس خوبي نسبت به چيزي داشته باشند. بنابراين مي توانيم با يک لبخند کارهاي بسيار زيادي را انجام دهيم و ديگران را به راحتي خوشحال کنيم.

حالا اجازه دهيد نگاهي به تاثيرات لبخند داشته باشيم:

ابتدا بايد بدانيم که لبخند به همه احساس آرامش مي دهد. زمانيکه فردي به شما لبخند مي زند، کمتر اتفاق مي افتد که شما هم در پاسخ به او لبخند نزنيد. اين امر، يک واکنش کاملاً ناخودآگاه است. اين روزها به نظر مي رسد که انسان ها تمايل کمتري به لبخند زدن دارند. مشکلات جوامع بشري آنقدر زياد شده که به آنها اجازه لبخند زدن نمي دهد. گاهي اوقات هم برخي افراد براي اينکه در نظر ديگران آسيب پذير، و احساساتي جلوه نکنند، از لبخند زدن خودداري مي کنند. يکي از دلايلي که لبخند را اينقدر تاثير گذار کرده اين است که شما با انجام اين کار خوبي و مهرباني را به طرف مقابل القا مي کنيد. آيا زماني را که فردي به شما لبخند زده به ياد مي آوريد؟ در آن موقع چه احساسي به شما دست داده بود؟ حداقل احساسي که در اين زمان به خود من دست داده، چيزي نيست جز "خوبي." لبخند باعث مي شود که شما کمي آرامتر شويد، اعتماد به نفستان افزايش پيدا کند، جذاب تر جلوه کنيد، و...

زمانيکه فردي به شما لبخند مي زند، احساس خوبي در مورد خودتان پيدا مي کنيد، بالطبع شما نيز در پاسخ بايد جواب او را با يک لبخند بدهيد. اين امر سبب ارتقاي احساسي هر دو نفر مي شود. از اين گذشته لبخند زدن باعث آزاد شدن اندروفين در بدن مي شود. در چندين پژوهش مختلف ثابت شده است که اين هورمون سبب ايجاد آرامش در تمامي ارگان هاي بدن شده و فرد را خوشحالتر مي کند.

توجه: لبخند بزنيد و از ديگران هم لبخند بخواهيد. چيزي جز تاثير مثبت نصيبتان نخواهد شد. همين امروز امتحان کنيد.

بهترين لبخند!

لبخند بايد صميمانه باشد و در زمان خنديدن، چشمانتان نيز بخندند؛ (حتي چين خوردگي هاي زير چشم). زمانيکه لبخند مي زنيد، به آينه نگاه کنيد. رمز يک لبخند واقعي در خنديدن چشم هاست. آنقدر به آينه نگاه کنيد تا فرق يک لبخند صادق و صميمانه را با يک لبخند معمولي تشخيص دهيد. پس از اينکه معناي واقعي آنرا متوجه شديد مي توانيد بيرون برويد، به ديگران لبخند بزنيد و تاثير مثبت آنرا به وضوح مشاهده کنيد. البته بايد توجه داشته باشيد که اگر بي موقع و نابجا، هر کسي را که مي بينيد، به او لبخند بزنيد، مطمئناً اين کار شما نتيجه معکوس در بر خواهد داشت، به همين دليل بايد لبخند زدن خود را کنترل کنيد.

نبايد به دليل جلب نظر ديگران لبخند بزنيد، بلکه به اين دليل بايد بخنديد که احساس بهتري در خودتان ايجاد کنيد. زمانيکه تنها هستيد، حتي اگر چيزي براي خنديدن هم وجود نداشت، فقط به اين دليل که از تنهايي خود لذت مي بريد، گل لبخند را بر روي لبان خود بکاريد. شايد اين کار زمانبر نباشد، اما به راحتي مي تواند حال و هواي شما را تغيير داده و يک نگرش جديد در شما ايجاد کند که به واسطه آن بتوانيد ديگران را نيز خوشحال کنيد.

www.OsmanArrib.blogfa.com

 

 

آموزش و مشاوره در مورد مسائل جنسي

آموزش و مشاوره در مورد مسائل جنسي

"در گوشي ها" مجموعه اي است که به عناويني چون                                                                                                                              - روابط جنسي موفق                                                                     - اختلالات جنسي                                                                         - بيماري هاي مقاربتي                                                                   - همجنس گرايي                                                                         - تغيير جنسيت                                                                            - روشهاي جلوگيري از بارداري                                                        - رابطه جنسي پس از زايمان                                                           - روابط جنسي در ميانسالان و کهنسالان                                                - جوانان و روابط جنسي                                                                - نقش تغذيه در روابط جنسي و ساير مسائل مربوط مي پردازد .                                                                                                                                                              ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

سارا ناصر زاده                                                                                                    

پژوهشگر ، روان درمانگر جنسي و مشاور زوجها                                                           

-----------------------------------------------------------

آموزش و مشاوره در مورد مسائل جنسي

دو رويکرد متفاوت نسبت به آموزش بهداشت و روابط جنسي وجود دارد. يک دسته از افراد باور دارند که افراد با گرفتن اين آموزشها به برقراري ارتباطات جنسي پرخطر تشويق مي شوند و دسته ديگر عقيده دارند که با دادن آگاهي هاي لازم افراد مي توانند در موقع لزوم از خودشان حفاظت کنند.

 

تحقيقات نظر دوم را تاييد مي کنند چون افراد بخصوص در سن کم از روي کنجکاو ي به دنبال تجربه کردن رابطه جنسي مي روند. برخي افراد هم بخاطر جلب محبت طرف مقابل به رابطه جنسي تن مي دهند.

 

با آموزشهاي لازم در مورد اندام هاي تناسلي، تفاوت هاي زن و مرد، روابط جنسي، اعتماد به نفس و مهارتهاي زندگي مي شود درصد اينگونه ارتباطات را به حداقل رساند. اما اين مهم است که اين آموزش ها مطابق با سن، جنسيت، ارزش هاي فرهنگي و اعتقادي افراد باشد.

مشکلات جنسي در تمامي جوامع کم و بيش شبيه به هم هستند. تنها نگرش جوامع مختلف نسبت به مسائل جنسي مختلف و روابط و رفتارهاي جنسي مورد قبول و غير قابل قبول است که نحوه برخورد با اين مشکلات را متفاوت مي کند. مشاوره زوج ها و مشاوره خانواده براي هر فردي، اعم از مجرد و متاهل مي تواند مفيد باشد. مشاوره پيش از ازدواج کمک مي کند افراد شناخت بهتري از خودشان و طرف مقابلشان پيدا کنند که تصميم بهتري بگيرند و مشاوره پس از ازدواج مي تواند به زوج ها کمک کند که با هم ارتباطي راحت تر برقرار کنند و ريشه مشکلات شان را پيدا کنند.

در ايران مشاوران خانواده، مشاوران پيش از ازدواج و مشاوران امور جوانان وجود دارند و مشاوران زوج ها هم بتدريج در حال وارد شدن به صحنه هستند. سئوالي که پيش مي آيد اين است که چه توقعي مي توان از يک مشاور خوب داشت؟

مشاور همانگونه که از اسمش برمي آيد کسي است که بي طرفانه به صحبت هاي شما گوش مي کند، به شما خط نمي دهد و تنها با سئوالاتي که از شما مي پرسد به شما کمک کند که به افکارتان نظم بدهيد. بسياري از مردم، در بيشتر مواقع توصيه و تجويز نمي خواهند و همين که افکارشان را براي شخص بي طرفي بازگو کنند کافي است تا بتوانند تصميمي را که متناسب با شرايط زندگي شان است بگيرند.

معمولا مشاوره بايد متداوم باشد و يک جلسه گرچه مفيد است اما نتيجه لازم را نمي دهد. وظيفه ديگر مشاور اين است که در صورت لزوم بتواند افراد را به متخصصان ديگر ارجاع دهد. بخصوص در مورد مشکلات جنسي که بعضا بايد هم از نظرروحي و هم از نظر جسماني مورد بررسي قرار بگيرند تا بهترين نتيجه را بدهند.

 

www.OsmanArrib.blogfa.com

 

اثبات علمي وجود خداوند

اثبات علمي وجود خداوند

وجود خداوند مسئله اي است که براي هزاران هزار سال متمادي، موضوع اصلي بحث اغلب کلاس هاي فلسفه و الهيات را به خود اختصاص داده است. بيشتر اوقات، بحثها حول محور مفروضات و تعريفات متفاوت مي چرخند. فيلسوف هايي هستند که براي تمام طول عمر خود در مورد يک کلمه بحث مي کنند، و در نهايت هم به جايي نميرسند. از استاد فلسفه اي پرسيدند: "کلاست چطور پيش مي رود؟"  او هم پاسخ داد: "زياد خوب نيست چراکه زمان حاضر-غايب و خواندن ليست، دانش پژوهان معمولا بر سر وجود و يا عدم وجود خودشان با هم بحث مي کنند."

                                                                                                                      افرادي که بيش از اندازه مشغول کارهاي روزمره شده اند، ترجيح مي دهند خودشان را درگير چنين مسائلي نکنند. آنها تصور مي کنند که چنين مباحثي تنها به بررسي هاي آکادميک محدود مي شوند، اما به هر حال فشارهاي روزمره زندگي موجب مي شوند که ما گاهي به سمت تصميم گيريهاي فيلسوفانه سوق داده شويم. اگر من از شما بخواهم که ثابت کنيد در جيب خود 2000 تومان پول داريد، بدون هيچ تعللي، شما با نشان دادن اين مبلغ، من را قانع مي کنيد. انسان ها حتي براي اثبات مفاهيم انتزاعي، باز هم از موارد عملي و عيني کمک مي گيرند. به عنوان مثال اگر در مورد صداقت يک شخص از شما سوال کنم، به من چندين مقاله مختلف در مورد صداقت معرفي نمي کنيد؛ بلکه مثال هايي را پيش رويم قرار مي دهيد که نشاندهنده درستکار بودن فرد مورد نظر باشند. تکنيک مناظره اکثر فيلسوفان بر پايه حذف هر گونه شواهد تکنولوژيک استوار مي باشد.هدف اين مقاله ارائه مدرکي کاملا منطقي، عملي، و عيني براي اثبات وجود خداوند از منظر علمي مي باشد. به اين منظور ما چنين پيش فرض هايي را در نظر مي گيريم: "بشر وجود دارد، حقيقت وجود دارد، خلقت بشريت حقيقت دارد." اگر شما به ماهيت وجودي خود نيز شک داريد، بنابراين با خواندن اين مقاله به جايي نمي رسيد و بايد پاسخ سوال خود را در جاي ديگري جستجو کنيد.                                                                                                                                                                                                                   آغاز (پيدايش)                                                                    اگر قبول کنيم که بشر وجود دارد، آنوقت تنها دو مقوله براي تشريح نحوه پيدايش او به ذهن مي رسد: يکي اينکه "ازل" وجود داشته و پيدايش انسانها از جايي شروع شده است و دوم اينکه اصلا هيچ آغازي وجود نداشته است. در کتاب هاي آسماني آمده: "در آغاز خداوند آسمانها و زمين را خلق کرد." گروه هايي که منکر وجود خداوند هستند، اغلب معتقدند که هيچ نقطه شروعي وجود نداشته. عقيده آنها اين است که ماده همواره يا به صورت ماده و يا در فرم انرژي وجود داشته و تنها اتفاقي که مي تواند رخ داده باشد، تغيير شکل ماده از يک فرم خاص به فرم ديگر بوده است ولي ماده/انرژي به هر حال هميشه وجود داشته اند. شعار برخي از انسان شناسان افراطي نيز اين است که: " ماده ماهيت خود وجودي دارد و توسط کسي آفريده نشده است." ملحدين نيز هميشه با استناد به اين بيانيه موجز، اظهارات خود را استدلال مي کنند.                                                                                                 براي اينکه بفهميم اين نظريه تا چه حد مي تواند صحت داشته باشد، بايد ببنيم که شواهد علمي در اين مورد چه مي گويند. در شکل زير، تصوير سمت چپ، نمايانگر قسمت ما از عالم هستي مي باشد. هر يک از اجرام دايره اي شکل نيز نمايانگر يک کهکشان، درست مانند کهکشان راه شيري هستند. تمام اين کهکشان ها در حال حرکت هستند و به طور مداوم جايگاه آنها نسبت به يکديگر تغيير پيدا مي کند. اين حرکت از يک الگوي کاملا منحصر به فرد پيروي مي کند. نتيجه آن اين است که با سپري شدن هر يک روز، فاصله اين کهکشان ها از يکديگر بيشتر مي شود. به عنوان مثال اگر ما 3 کهکشان داشته باشيم که در نقاط A ، B و C مستقر شده باشند، ( مانند نمودار سمت راست) و وضعيت آنها نيز درست مانند آنچه در شکل نمايش داده شده، باشد، فردا فاصله آنها از يکديگر بيشتر مي شود. به همين منوال پس فردا مثلث بزرگتري را مشاهده خواهيم کرد. ما در عالمي زندگي مي کنيم که با گذشت هر يک روز، بزرگ و بزرگ و بزرگتر مي شود.                                                                                                                                         حال فرض کنيم که مي توانستيم به گذشته بازگرديم! اگر امروز در يک موقعيت مشخص قرار داريم، پس طبيعي است که ديروز به هم نزديکتر بوديم. دو روز قبل باز هم نزديکتر بوديم. در نهايت فکر مي کنيد که تمام کهکشان ها کجا بودند؟ در يک نقطه! در آغاز! چيزي که داشمندان به آن "اتحاد و يگانگي" مي گويند.                                                                                                                                         دومين اثبات در منابع انرژي که سوخت جهان را تامين مي کنند، نهفته است. تصوير سمت راست نمايانگر خورشيد است. مانند تمام ستاره هاي ديگر، خورشيد نيز انرژي خود را از طريق فرايند هسته اي که با نام انفجار هسته اي مرسوم است، توليد مي کند. در هر ثانيه خورشيد 564 ميليون تن هيدروژن را به 560 ميليون تن هليوم تبديل مي کند که در طي اين فرآيند 4 ميليون تن ماده در قالب انرژي آزاد مي شود. با توجه به اين مقدار قابل توجه سوختي که خورشيد براي توليد انرژي مصرف مي کند، تنها 2% از کل هيدروژني را که از آغاز داشته، مصرف کرده است. عملکرد چنين کوره هاي سوزاني تنها به خورشيد محدود نمي شود. هر ستاره اي را که در آسمان مشاهده مي کنيد با عملکرد مشابه انرژي توليد مي کند. در سراسر عالم هستي غريب به 25 کوانتينيوم ستاره وجود دارد، که هر کدام از آنها در حال تبديل هيدروژن به هليوم مي باشند، که نتيجه آن کاهش هيدروژن در کل گيتي مي باشد. فقط فکر کنيد! اگر در همه جاي عالم هيدروژن در حال مصرف باشد و اين فرايند از ازل تا ابد همواره وجود مي داشته، امکان دارد چه مقدار هيدروژن باقي بماند؟                                                                                                                                                                                تصور کنيد که من بخواهم اتومبيلم را بدون هيج بنزيني ( سوخت ) برانم. همچنان که من به راه خود ادامه مي دهم، ممکن است چه اتفاقي روي دهد؟ بله؛ سوخت ماشين تمام شده و از حرکت باز مي ايستد. اين قضيه در مورد خورشيد و ساير ستارگان نيز صدق مي کند. اگر جهان از قبل وجود مي داشت، آنگاه ما بايد خيلي پيش تر از اين ها ذخيره هيدروژن خود را از دست مي داديم. اين درحالي است که خورشيد هنوز 98% از هيدروزن آغازين خودرا حفظ نموده. حقيقت اينجاست که هيدروژن يکي از مواد فراوان عالم است! به هر کجا در فضا که نگاه مي کنيم قطر 21 سانتي متري هيدروژن را ميبينيم. اين ماده طيف وسيعي از فضا را به خود اختصاص داده است، و اين امر ميسر نخواهد بود، مگر اينکه همه چيز يک شروعي داشته باشند!                                                                                                                         سومين راه براي محکوم کردن ملحدان ، با استناد به قانون سوم ترموديناميک، قابل اثبات مي باشد. در هر نظام بسته اي، اختلال و آشفتگي به وجود مي آيد. اگر اتومبيلي سال ها بدون هيچ گونه تعميري کار کند، در آن بي نظمي به وجود مي آيد و اين امکان وجود دارد که ديگر نتواند به راه خود ادامه دهد. کهنه شدن و فرسودگي يک مطابقت ساده با قانون دوم ترموديناميک دارد. اجرامي که در فضا هستند نيز فرسوده مي شوند. ستاره شناسان فرآيند سالخوردگي را با مرگ گرما مي شناسند. اگر کيهان چيزي بود که: " هميشه بوده، يا تا ابد خواهد بود" همانطور که دکتر "مارل ساگان" نيز به آن اشاره داشته، آنگاه هيچ چيز نمي توانست براي بهبود، و يا براي تعمير و مرمت به آن اضافه شود. حتي اگر جهاني بود که گسترش پيدا مي کرد و بعد از هم فرو مي پاشيد و مجددا گسترش پيدا مي کرد، به هر حال از بين مي رفت به اين دليل که نور و گرماي خود را هر بار که بسط پيدا مي کرد و مي خواست دو مرتبه به جاي اول باز گردد از دست مي داد.                                                                                                                                                                                                        عقيده کافرين که اظهار مي دارند ماده/انرژي ابدي است، به دلايل فيزيکي مردود اعلام مي شود و از نظر علمي فقط اعتقاد ديني صحيح مي باشد که مشتمل بر اين امر است که شروعي براي خلقت وجود داشته.                                                                                                                                                                                                             علت (خالق)                                                                                                                                                                                                          حال که دانستيم خلقت شروعي داشته، با اين مسئله مواجه مي شويم که آيا علتي در بر داشته يا بي دليل بوده؟ کتاب هاي آسماني مي گويند: "خداوند در آغاز آسمانها و زمين را خلق نمود." با اين عبارت نه تنها متوجه مي شويم که خلقت علتي داشته بلکه در مي يابيم که دليل آن "خداوند" بوده است. ملحدان به ما مي گويند: "ماده همواره وجود داشته و خلق نشده". اگر ماده آغاز داشته اما هيچ علتي در وراي آن وجود نداشته تنها مي توان به اين نتيجه رسيد که يک چيزي از هيچ چيز به وجود آمده. به اين معنا که در يک فضاي خالي، بدون هيچ قدرت، ماده، انرژي و هيچ گونه دانايي و ادراکي به وجود آمده. حتي اگر هم دليلي داشته باشد که هنوز با علم امروزي نتوان آنرا اثبات کرد، باز هم از نظر منطقي و عيني اين بيانيه قابل قبول نيست.                                                                                                                                                                                                                                  اگر بخواهيم اين مسئله را قبول کنيم که امکان دارد چيزي از هيچ چيز به وجود آيد آنوقت تمام قوانين علمي که مربوط به بقاء ماده و انرژي مي شوند نيز زير سوال مي روند و اساسا بايد گفت که علم شيمي باطل است. قانون بقاء تکانه ها نيز زير سوال رفته و علم فيزيک ناصحيح مي شود. تمام روابط الکترونيکي از بين مي روند و علم الکترونيک مبطل خواهد شد. در چنين شرايطي ديگر نبايد انتظار داشته باشيد که تلويزيون خانگي تان کار کند!! تلويزيونتان کار نمي کند اما علت اين نيست! براي قبول اين امر که پيدايش ماده داراي هيچ گونه علتي نمي باشد، بايد تمام قوانين و اصول دانش و علوم مختلف را دور ريخته و يک خط بطلان بزرگ بر روي همه آنها بکشيم. هيچ انسان منطقي، هيچ موقع چنين کاري را تنها براي حفظ جايگاه انکارانه خود در مورد خداوند، انجام نمي دهد.                                                                                                                                                                                 عقيده ملحدان پيرامون اين مطلب که ماده ازلي بوده، سهو محض مي باشد. همچنين اعتقاد آنها در اين مورد که گيتي بدون علت بوجود آمده و خودزا بوده نيز خيار تخلف وصف است. از سوي ديگر آيات کتب آسماني که مبني بر وجود ازل هستند، به طور جدي از طريق دلايل و مستندات علمي قابل حمايت مي باشد.                                                                                                                             طرح (هدفمندي)                                                                                                                                                       اگر ما بدانيم که خلقت شروعي داشته و اين شروع نيز دليلي داشته يک سوال ديگر باقي مي ماند - - علت آن چيست؟ کتب آسماني نيز به ما مي گويند که خداوند علت اين آفرينش محسوب مي شود. در ادامه مي خوانيم که خداوند که خودش علت محسوب مي شود اين کار را با خرد، شعور، برنامه ريزي،  و برهان و منطق انجام داده است. همچنين در آيات مقدس مي خوانيم که خداوند:                                                                                                                                                 "در وجود تمام مخلوقاتش نهفته است"                                       از سوي ديگر ملحدين سعي مي کنند ما را متقاعد کنند که ما زاده شانس هستيم و کاملا اتفاقي پا به عرصه حيات گذاشتيم. "جولين هاکسلي" معتقد است: ما هم درست مانند برخي نيروهاي غريب به وجود آمده يم،همان نيرويي که باعث مي شود سنگ از بالا به پايين بيفتد،و يا نيرويي که باعث جزر و مد آب درياها مي شود. وجودما کاملا اتفاقي و تصادفي است؛ انسانها صرفا به وسيله يکسري حوادث مفيد استثنايي طولاني مدت، توانسته اند بهجسمانيت برسند.                                          مقوله هدفنمد بودن خلقت را مي توان با اتکا به روش هاي متفاوت اثبات نمود. براي برخي از افراد تنها نگاه کردن به يک نوزاد تازه تولد يافته، کافي است تا مقوله شانس و تصادف را حذف کنند. دانشمندان امرزوي نظير "پول ديويس" و "فردريک هويل" و سايرين به شدت مخالف نظريه شانس در اثبات پديده هاي طبيعي هستند. يکي از قوانين بنيادين دانش امروزي که در دهه هشتاد پا به عرصه پژوهش گذاشت نظريه "اصل پيدايش انسان مي باشد."                                                                                                                                            با استناد به اين اصل، وجود هر گونه شانس و يا تصادف حتي در پيدايش کوچکترين ذرات و اتمها از نظر علمي غير قابل قبول مي باشد، چه برسد به پيدايش انسان. اگر شانس فاقد هرگونه ارزش و اعتباري باشد، ما مجبوريم که نظريه "هاکسلي" را رد کنيم و صرفا ايمان بياوريم که وجود ما نشات گرفته از خلقت خدايي آگاه و دانا است.

www.OsmanArrib.blogfa.com

 

نکته پيرامون مد و بهبود وضعيت ظاهري

نکته پيرامون مد و بهبود وضعيت ظاهري

امروزه مد و مدگرايي بخش وسيعي از زندگي روزمره انسانها را به خود اختصاص داده است. نه تنها خانمها به زيبايي ظاهرو آراستگي خود اهميت مي دهند بلکه آقايان نيز به اين نتيجه رسيده اند که پيروي از مد روز ميتواند نقش بسيار مهمي را در زندگي فردي، اجتماعي و حتي شغلي آنها ايفا کند.                                                                    البته هنوز هم عده معدودي مخالف اين روند هستند. آنها براين باورند که تنها سيرت و باطن افراد مهم است نه ظاهر آنها اما همه ما مي دانيم که مردم به افرادي که خوش لباس هستند با يک ديد ديگر نگاه مي کنند. با اين وجود ما خود منکر اهميت شخصيت و هويت افراد نيستيم اما قبول کنيد که هيچ کس در برخورد اول و با اولين نگاه نميتواند پي به خصوصيات اخلاقي شما ببرد و براي مثال بگويد: "آه ، خداي من شما واقعا آدم شوخ طبعي هستيد." پس اولين ويژگي که در يک برخورد بيش از ساير مسايل توجه ديگران را به خود جلب ميکند وضعيت ظاهري شماست.                                                                                                                         در جهان امروزي براي اينکه هميشه يک گام از سايرين جلوتر باشيد مي بايست به وضع ظاهري خود بيش از پيش اهميت بدهيد و در اين راه کليه حواس خود را به کار گيريد. اين امر ممکن است در نگاه اول براي شما (به ويژه آقايان) کمي هولناک جلوه کند، اما بهتر است ترس را کنار بگذاريد. ما اينجا هستيم تا شما را راهنمايي کنيم:

1-  طبق توصيه کارشناسان عمل کنيد                                                                       تعداد بسيار زيادي از آقايان طرز پوشش کاملا تحميلي دارند، به اين معنا که لباسهايي را بر تن مي کنند که در ابتدا مادرانشان براي آنها انتخاب مي کردند سپس نامزدها و در آخر هم همسرانشان. از سوي ديگر مردان به ظاهر مقتدري هم وجود دارند که ترجيح ميدهند هيچ سبک خاصي در پوشش خود نداشته باشند تنها به اين دليل که نميخواهند از يک شيوه تحميلي در لباس پوشيدن پيروي کنند.                                                                                                                                                                                                            اگر تا کنون امکان استفاده از يک سبک دلخواه در طرز لباس پوشيدن خود را نداشته ايد بهتر است از امروز نصايح کارشناسان را در زندگي خود به کار گيريد. به جاي اينکه سر مقاله هاي ورزشي را بخوانيد يا به دنبال عکس کودک هفته در مجله خانواده باشيد بهتر است به سراغ يکي از مجله هايي که مربوط به آقايان است برويد و اگر به اينترنت دسترسي داريد به بخش مد و مسائل زندگي سايت مردمان مراجعه کنيد.                                                                                                                                                                                     با خواندن چند مقاله متوجه نکاتي ميشويد که هميشه بايد رعايت شوند.مثلا: هيچ گاه جورابهاي روشن را با کفشهاي تيره نپوشيد، سعي کنيد هميشه کفش خود را با کمربندتان جور کنيد، و از پوشيدن لباسهاي خيلي تنگ به شدت پرهيز کنيد.هنگاميکه در حال ورق زدن مجله ها هستيد به تبليغاتي که هميشه به سادگي از آنها مي گذشتيد توجه کنيد . بهترين ايده در پيدا کردن الگوهاي مناسب پوششي در همين تبليغات نهفته است.                                                                                                                                                                       2- چگونه الگوها را انتخاب کنيم؟                                                                               مد تنها سبک پوشش شما نيست بلکه شما بايد به روز باشيد و اطلاع کاملي از اينکه در حال حاضر چه نوع پوششي داراي امتياز بيشتري است داشته باشيد. بايد بدانيد چه نوع لباسي جديد است و کداميک قديمي. چه نوع لباسي جاذبه شما را بيشتر کرده و باعث ميشود در نظر خانمها تيپ مردانه تري داشته باشيد. تمام کليشه ها را فراموش کنيد و فقط سعي کنيد که در نظر ديگران زيبا به نظر برسيد.                                                                                   حال آقايان به ويژه آنهايي که بيشتر وقت خود را صرف کسب و کار ميکنند چگونه ميتوانند خود را با الگوهايي که با سرعت نور در حال تغيير و تحول هستند وفق دهند؟ پاسخ اين سوال نيز چندان دور از دسترس نيست.                                                                                           براي شروع ميتوانيد طرز پوشش هنرمندان مختلف از جمله خوانندگان و هنرپيشه هاي معروف سينما و تلويزيون را در راس کار خود قرار دهيد. بر روي لباس پوشيدن آنها دقيق شويد و ببينيد در همايش هاي رسمي از جمله جشنواره هاي فيلم و موسيقي چه لباسهايي بر تن ميکنند.                                                                                                                             تمام مجلات مربوط به مد را ورق بزنيد، فيلمهاي روز بازار را نگاه کنيد، هميشه ويترين مغازه ها را زير نظر داشته باشيد، آنگاه مي توانيد در طرز پوشش با هنرپيشه هاي بزرگ رقابت کنيد . يک سري از لباسها هستند که به شما توصيه ميکنيم هيچگاه آنها را دور نريزيد: تي-شرت ها و پيراهن هاي طرح دار، پيراهن با دکمه سرآستين و جليقه هاي موتور سواري. ما اين اميد را به شما ميدهيم که روزي لباسهاي موردعلاقه جارختي شما باز خواهند گشت و تا زمانيکه مد هستند شما ميتوانيد از پوشيدن آنها لذت ببريد.                                                                                                                                                                                  4- تناسب اندام خود را حفظ کنيد                                                                              روي مد بودن تنها ارتباط با نوع پوشش شما ندارد بلکه درصد بسيار زيادي از آن را تناسب اعضاي مختلف بدن تشکيل ميدهد. براي امتحان لباسهاي همشکل را بر تن دو فرد مختلف ميکنيم. اولي شخصي داراي تناسب اندام است و ديگري يک فرد پرخور، داراي شکم برجسته، شانه هاي منحني و قفسه سينه فرو رفته است. بدون توجه به نوع لباس اولين نفر زيباتر به نظر ميرسد.                                                                                                                      حفظ تناسب اندام آنقدرها هم که فکر ميکنيد کار مشکلي نيست فقط کافي است پرخوري نکنيد و در طول هفته حداقل سه بار به مدت يک ساعت و نيم به باشگاه ورزشي برويد. اين امر نه تنها باعث ميشود تا شما از سلامت کامل برخوردار شويد بلکه سبب ميگردد خود واقعي تان باشيد تا احساس بهتري نسبت به بدن خود داشته باشيد ؛ در نتيجه اعتماد بنفس شما افزايش پيدا خواهد کرد . با داشتن اعتماد به نفس نگرشتان به زندگي دگرگون خواهد شد و سعي مي کنيد هميشه زيبا به نظر برسيد. به خاطر داشته باشيد که قسمت وسيعي از مد از نگرش شما نسبت به زندگي نشات ميگيرد.                                                                                                                                                                                                      5- خود واقعي تان باشيد                                                                                        مهمترين اصل در اين مبحث حفظ شخصيت واقعي فرد است. اگر لباسي بر تن يک مدل زيبا به نظر برسد الزاما به اين معنا نيست که بر تن شما نيز همان اثر را خواهد داشت. اگر در آن احساس راحتي نميکنيد و از پوشيدن آن احساس خوبي به شما دست نميدهد، هيچ اجباري نيست، با کمال آرامش آنها را از تن دربياوريد.                                                                آنقدر سبک هاي مختلف وجود دارد که شما به راحتي ميتوانيد مدل دلخواه خود را از ميان آنها انتخاب کنيد. حتي اگر هيچ يک از آن مدل ها با احساسات شما هماهنگي نداشت هيچ جاي نگراني نيست، لباسي را بپوشيد که در آن احساس راحتي ميکنيد و برازنده شماست زيرا هيچ اجباري در کار نيست.                                                                                                                                                                                                                 مدل دلخواهتان را آنطور که مي پسنديد درست کنيد                                                      ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ                                                       آخرين نکته پيرامون بحث اين است که شما بايد به لباس هاي خود عشق بورزيد و انتخاب لباس براي شما يک سرگرمي باشد نه يک کار طاقت فرسا و مشکل، از انجام آن لذت ببريد زيرا زيبايي تحميلي نيست، يک فرآيند کاملا طبيعي است که بايد خود را با آن بياميزيد و جزيي از آن شويد تا در در نظر همگان زيبا جلوه کنيد.

www.OsmanArrib.blogfa.com

                     

نکته براي خوش آمد گويي به زندگي غير معمولي

نکته براي خوش آمد گويي به زندگي غير معمولي

به نظر من هيچ چيز به اندازه حقيقت موجود در دل هرکدام از ما که استفاده از فرصت هاي تازه و کشف زندگي خارق العاده و غيرمعمولي را براي ما فراهم مي کند، براي تشويق بهتر نيست. منظور من از خارق العاده و غيرمعمولي، زندگي نيست که موقعيت تجارب هيجان انگيز و تحقق برخي دستاوردهاي جديد و خاص را براي ما فراهم کند. منظور من از خارق العاده خيلي خيلي فراتر از اين مسائل است و به اين نعمت هاي خاص براي افراد مختلف مربوط نيست، بلکه مربوط به منابع تغييرناپذير و پايدار آن مي باشد: منبعي که براي همه آزاد بوده و در دسترس همگان است.

اجازه بدهيد اين ايده را از ديدگاهي ديگر مورد بررسي قرار دهيم: ما خلق نشده ايم که وقتي از کنار عظمت و بزرگي ها عبور مي کنيم، فقط نگاهي اجمالي به آن بيندازيم. در برخورد با چنين موقعيت هايي ما احساس ميکنيم که در زمان گم مي شويم. همه ما تجربه چنين لحظاتي را داشته ايم و بدون شک اين لحظات براي ما لحظاتي باورنکردني و فوق العاده بوده اند اما نياز ما را به چيزي بادوام تر و پايدارتر ارضاء نمي کردند. دليل آن اين است.

تمام اين لحظات هيجان انگيز فقط انعکاسي از کيفيت خارق العاده و شگفت انگيز قلب و ذهن ماست. اين لحظات، شخصيت دروني ما را بروز مي دهد که هنوز به طور کامل کشف نشده است. ما فقط بايد حقيقت وجود آن را به خاطر چگونگي درک احساسات فيزيکي و جسمي ما از وجود و زندگيمان روي زمين،  قبول کنيم.

روشي که به طريق آن ما خود را تجربه مي کنيم - از ميان واقعيت هاي مختلف شخصيت خود - به ما گزارش مي شود. در نتيجه اين درک محدود، تلاش ما براي جستجوي زندگي خارق العاده و فرامعمولي کمتر مي شود. علاوه بر اين فقدان و عدم شناسايي خود است که رنجي ناخودآگاه در ما به وجود مي آورد

اگر اين چند نکته توانسته باشد گوياي تحير گذشته شما باشد که چرا نتوانسته ايد از زندگي خود رضايت داشته باشيد، احتمالاً اين سؤال به ذهنتان مي رسد، "براي تغيير اين وضعيت چه بايد کرد؟" چطور مي توان اين رابطه گم گشته با زندگي واقعي که نه تنها غيرعادت را برايمان آشکار ميکند، بلکه در همان حال منبع اين زندگي خارق العاده را نيز به ما نشان مي دهد، را دوباره به چنگ آورد؟ به عبارت ديگر: چطور مي توانيم از اين زندگي خارق العاده دعوت کنيم که خود را به ما نشان دهد؟ براي قدم نهادن فراتر از آن لحظات غيرعادي و خارق العاده زندگي خود چه الزاماتي وجود دارد؟

پاسخ آن کاملاً آشکار است - به آشکاري قله اورست در يک روز روشن و آفتابي. اين مسئله نشان ميدهد که چنين محلي وجود دارد و رسيدن به آن براي شناختن آن، دو مسئله کاملاً جدا از هم هستند. ما طوري خلق شده ايم که بايد يکي از اينها را انتخاب کنيم. آيا ما زندگيمان را صرف روياپردازي براي بيکران ها و نامحدودها مي کنيم يا اينکه جرات بيدار کردن اين روياپرداز درون را داريم؟ پاسخ بايد آشکار باشد. اگر نوع زندگي که انتخاب مي کنيم بتواند تعيين کند که از کدام درجه هوشياري خود براي شناخت خود استفاده مي کنيم، به ما اجازه دعوت زندگي خارق عادت و شگفت انگيز را هم خواهد داد.
براي داشتن يک انتخاب درست و عاقلانه، يک تمرين دروني به شما پيشنهاد ميکنيم. اين تمرين با اين ايده آغاز مي شود: در هرکدام از ما يک وعده ابدي و هميشگي وجود دارد. در اکثر موارد اين وعده دروني و ناديده تصادفاً در درون ما برآورده مي شود - وقتي به سمت يک صحنه يا منظره بي نظير در طبيعت کشيده مي شويم که انگار فقط براي چشمان ما ساخته شده اند، يا وقتي ميتوانيم در يک لحظ جادويي از موسيقي يا رابطه با فردي ديگر شرکت داشته باشيم. و براي برخي از افراد وعده زندگي خارق العاده، به لحظات کوتاه دعا و نيايش تقسيم مي شود که با نماز و مديتيشن صورت مي گيرد.                                                           وقتي اين لحظات فوق العاده و شگفت انگيز را تجربه مي کنيم، هيجان زيادي سراپاي ما را مي گيرد و قلبمان به تپش درمي آيد. اين هيجان به خاطر شناختي است که آنچه ما را به حرکت در مي آورد بايد در درون ما پنهان باشد.

تمريني که در اين مقاله "براي دعوت زندگي خارق العاده" برايتان عنوان ميکنيم به شما براي تشخيص و شناخت وعده درونيتان کمک مي کند. و وقتي آن را تشخيص داديد، بايد آن را تمرين و اجرا کنيد و خيلي زود خواهيد ديد که چطور اين هدف جديدتان در زندگي براي برآورده کردن و تکميل وعده دروني به شما کمک مي کند


 

بگذاريد سؤالهاي سرزنش آميز و خرده گير بي پاسخ بماند: در لحظات پر استرس، به جاي آنکه به دنبال پاسخ هاي مشابه براي سرپوش گذاشتن روي زندگي و درست جلوه دادن آن باشيد، به آنچه که زندگي سعي دارد به شما درمورد خودتان بگويد گوش دهيد. لحظات پراز شک و ترديد، انعکاسات پنهاني از چيزهايي است که بايد درمورد زندگي و خودمان بفهميم، نه طر کردن ما توسط زندگي يا اميد و آرزويمان براي خوشبختي. بايد ياد بگيريد که چطور وقتي در درونتان همهمه و آشوب برپا مي شود آرام بمانيد. اين آرامش دروني، باعث مي شود که خارق العاده پا به زندگي ما گذاشته، پاسخ سؤالاتمان را داده و دردهايمان را درمان کند

. از کسي درخواست کمک براي نجات خود نکنيد: در لحظات ترس و اضطراب، ما عادت داريم که از کسي يا چيزي بخواهيم که به ما کمک کند بر استرس خود غلبه کنيم. اين وابستگي به ديگران نه تنها روح ما را ضعيف مي کند بلکه امکان آمدن خارق العاده را هم براي رساندن اين دو پيام از بين مي برد: اول ، اين درس بسيار مهم که ترس يک دروغ است. با اين افشاء سازي اين شناخت مي آيد که خودِ ترسيده ما که به دنبال راه نجات است، با درخواست هاي عاجزانه خود، واقعيت وضعيت خود را تصديق مي کند. سرباز زدن از نجات خود از وضعيت دروني که باعث ترسمان مي شود باعث مي شود فکر کنيم که چنين ترسي وجود ندارد که نياز به نجات داشته باشد.

. راه سخت را انتخاب کنيد: شور و شوق و عادت دو جنبه از يک مسير ناراحت کننده هستند. رفتارهاي تکراري سنگفرش اين جاده هستند که خودِ خوابيده از نظر معنوي اين نياز را ايجاد مي کند که در طول آن قدم بزنيم تا ما را با وعده هاي پوشالي خود براي اوقات و زندگي خارق العاده به سمت مرگ نکشاند. ما مي توانيم کارهايي بسيار بيشتر از اين انجام دهيم که فقط بنشينيم تا در اين راه فريب بخوريم، اما اين نياز به سعي و تلاش دروني دارد. به جاي اينکه از خواست نفسمان که هميشه به دنبال آسانترين راه است پيروي کنيم، بايد راه دشوار را انتخاب کنيم. اين انتخاب به ما نشان مي دهد که تنها چيزي که واقعاً براي ما دشوار است، طبيعت هدايت نشده ماست که ما را وادار مي کند باور کنيم که فائق آمدن بر چيزي درست شبيه به غلبه کردن بر آن است

. کاري را انجام بدهيد که از آن مي ترسيد: هميشه زمان و مکان مناسبي براي فکر کردن به راه ها و نقشه هاي عملي در وقايع و اتفاقات زندگي است. اما هيچ کدام از چيزهايي که در فکر بنا مي شود، نمي تواند نقشه هاي غيرقابل فکر و تعمق که زندگي خارق العاده و فراعادت در خود دارد را آشکار کند.آن ترس هاي قديمي از شکست را فراموش کنيد. پذيرفتن خطر شکست، پيش نياز داشتن يک زندگي عادي از ترس است. اگر بتوانيد به انجام کاري که هميشه از آن واهمه داشتيد، مبادرت ورزيد، زندگي فراعادت و خارق العاده به سراغتان خواهد آمد. هيچ چيز قابل مقايسه با اين اکتشاف نخواهد بود چون وقتي آن را تشخيص داديد، فقط صعود خواهيد کرد.

                                                                                                                      5. هر روز براي خود وقت گذاشته و بيرون برويد: فکر مثل تردميلي مي ماند که از حرکت هاي ما در گذشته که آينده مان را مي سازد نيرو مي گيرد. خارق عادت، فاقد زمان است. قلمرو آن حال است. اگر مي خواهيد چنين زندگي داشته باشيد، بايد راه هايي براي ورود به دنياي آن پيدا کنيد. اين يک راه خوب براي شروع است: هر روز لازم است که قفسي که براي خود ساخته ايم را شکسته و پا را بيرون بگذاريم. مهم نيست که چقدر بتوانيم براي آن وقت بگذاريم، اما مسئله مهم اين است که بايد هر روز فرصتي را به نيايش، تفکر و مديتيشن اختصاص دهيم.                                                                                                                                       6. دريچه قلبتان را به سمت زندگي باز کنيد: براي ديدن و تجربه کردن خود وقت بگذاريد. اجازه بدهيد که مفاهيم شما از زندگي بالا آمده و نشان دهد که چرا چنين تصويري از خود داشته ايد. نسبت به اين افکار و احساسات هيچ قصد و نيتي نداشته باشيد فقط دريچه قلبتان را به سمت آن باز کنيد. چرا بايد اينکار را بکنيد؟ اول اينکه اينکار باعث مي شود که مسائل منفي راهي براي خروج داشته باشند. و دوم اينکه زندگي خارق عادت خيلي انحصارگر است و وارد هيچ منطقه و قلمروي که اشغال شده باشد، نخواهد شد.

هيچ کجا اردو نزنيد: زندگي خارق عادت به ملاقات افراد مي آيد، نه گروه ها و سازمان ها. او نياز روح را براي تنها بودن تقويت مي کند. پس از کساني که سعي ميکنند به شما بقبولانند که حقيقتي که توانسته آنهار ا ارضاء کند، شما را هم ميتواند، دوري کنيد. اين افراد شياد فقط مي خواهند شما را هم در اردوگاه خود ساکن کنند. اهميت ندهيد که چه کسي با شما راه مي رود و چه کسي نمي رود. مراقب همه اردوگاه ها با تابوهاي خوشامدگويي براي مسافران جديد باشيد. اکثر اين اردوگاه ها فقط مي خواهند شما ر ا هم با خود همسفر کنند تا از طريق دروغ هايي که به شما مي گويند بتوانند فراموش کنند که مقصدشان به ناکجاآباد ختم مي شود.

www.OsmanArrib.blogfa.com

نکته براي تقويت حافظه!!!

نکته براي تقويت حافظه!!!

آيا تا به حال اتفاق افتاده است که نام کسي را که سابقاً ملاقات کرده بوديد فراموش کنيد؟ يا فلان وسيله را کجا گذاشته ايد يا آيا در ماشين را قفل کرديد يا نه؟ مطمئناً چنين اتفاقاتي براي شما هم افتاده است. اما اگر اين از دست دادن حافظه مکرراً اتفاق بيفتد و شما توانايي تمرکزتان را از دست بدهيد چه مي شود؟                                                                    متاسفانه، از دست رفتن حافظه و بالا رفتن سن رابطه اي مستقيم دارند. در اوايل 20 سالگي، مغز شروع به از دست دادن بعضي سلول هاي عصبي مي کند و بدن کمتر مواد شيميايي مورد نياز مغز براي درست کار کردن را توليد مي کند.                                                           خوشبختانه، شما کارهاي زيادي مي توانيد انجام دهيد تا اين جريان را کندتر کنيد. در اينجا به چند نکته اشاره مي کنيم که با رعايت آن مي توانيد حافظه تان را تقويت کنيد.                                                                                                                                              1-  غذاهاي سالم بخوريد                                                                                        استفاده از يک رژيم غذايي سالم و مناسب نه تنها براي جسمتان مفيد است، بلکه براي مغز و حافظه تان نيز لازم است. بر طبق نظرات آکادمي عصب شناسي در امريکا، خوردن ميوه ها و سبزيجاتي که حاوي ميزان زيادي آنتي اکسيدان هستند مثل توتها، مرکبات، اسفناج، هويج، کلم بروکلي، گوجه فرنگي و سيب زميني شيرين مي تواند تا 11 درصد احتمال سکته را پايين تر بياورد.                                                                                                               تحقيق ديگري نشان مي دهد که آنتي اکسيدان ها و پلي فنول هاي موجود در ذغال اخته، کران بري و انگور مي تواند توانايي ارتباط سلول هاي مغزي را با يکديگر بالا برده و خطر آسيب رسيدن به آنها را پايين مي آورد. به جز ميوه و سبزيجات، مواد ديگري مثل کارکامين و همچنين ويتامين هاي B مثل نياکتين و اسيد فوليک نيز در اين زمينه کمک کننده هستند و خطر ابتلا به آلزايمر را پايين مي آورند.                                                                                                                                                                                                                          2- از نوشيدن مشروبات الکلي خودداري کنيد                                                                همه مي دانند که نوشيدن مشروبات الکلي باعث از دست دادن حافظه به طور موقت مي شود. اما محققين دريافته اند که مي تواند عوارض طولاني مدت نيز داشته باشد و روي سلول هاي مغزي تاثير مي گذارد. تاثير موقتي آن رابطه اي نزديک با ميزان مصرف نوشيدني دارد. هرچه ميزان بيشتري بنوشيد، حافظه تان کندتر خواهد شد.                                                                                                                                                                            3-  جسمتان را ورزش دهيد                                                                                     همه ي ما ميدانيم که براي روي فرم نگاه داشتن هيکل و بدنمان بايد ورزش کنيم. اما آيا مي دانستيد که ورزش کردن باعث تقويت حافظه تان نيز مي شود؟ ورزش هاي قلبي-عروقي مانع از دست رفتن حافظه مي شود. پزشکان بر اين عقيده اند که اين به اين دليل است که ورزش گردش خون را در مغز بالا مي برد و نمي گذارد که بافت هاي عصبي مغز با بالا رفتن سن به سرعت از بين بروند.                                                                                              حتماً لازم نيست که دونده ي دوي ماراتن باشيد تا حافظه تان تقويت شود. ورزشهاي جسمي-فکري نيز مي تواند با از دست رفتن حافظه مقابله کند.                                                                                                                                                                          4-  فکرتان را ورزش دهيد                                                                                        ورزش دادن به فکرتان به رشد مغزتان کمک مي کند. با فعال نگاه داشتن مغزتان، سلول هاي عصبي مغزتان را ترغيب مي کنيد تا ارتباطات جديد ايجاد کنند که به آنها اجازه مي دهد با هم در ارتباط باشند. اين مسئله به جز بالا بردن قدرت يادآوري ظرفيت حافظه را هم بالا مي برد و مانع از دست رفتن حافظه مي شود.                                                                                  کارهاي بسياري مي توانيد براي ورزش دادن و فعال کردن مغزتان انجام دهييد. کارهاي ساده اي مثل حل جدول، بازي شطرنج و مطالعه کردن از آن دسته هستند. گرفتن آموزش هاي جديد مثل يادگيري زباني خارجي يا يک آلت موسيقي نيز مي تواند مفيد باشد.                                                                                                                                                         5-  از مکمل هاي تقويت حافظه استفاده کنيد                                                               علم خيلي وقت است که فايده ي بعضي مکمل هاي غذايي مثل روي و اسيد فوليک را براي تقويت حافظه دريافته است. مکمل هاي ديگري نيز شناخته شده اند که مي توانند به تقويت حافظه کمک کرده و مانع از دست رفتن حافظه با بالا رفتن سن شوند.                                                                                                                                                       ترکيبات اين مکمل ها از اين قرار است:                                                                       آنتي اکسيدان ها که راديکال هاي آزاد مخرب را از بين مي برند و گياهاني که سلول هاي عصبي را از آسيب محافظت مي کنند.                                                                        مواد مغذي که اکسيژن و گلوکز مغز را بالا مي برند.                                                        گياهاني که به توليد انتقال دهنده هاي عصبي کمک مي کنند.                                         مکمل هاي که باعث تقويت حافظه مي شوند از اين قبيل اند:                                                                                                                                                                 گينکو بيلوبا                                                                                                         نام گياهي بسيار مشهور است که از ساليان دور به عنوان دارويي سنتي براي تقويت حافظه استفاده مي شده است. خاصيت آنتي اکسيداني قوي دارد و مي تواند از آسيب رسيدن به رگ هاي خوني در مغز جلوگيري کند. همچنيني مي تواند جريان خون در مغز را نيز بالا ببرد و با حفظ قابليت ارتجاعي رگ ها، اکسيژن و مواد مغذي را به سلول ها برساند.                                                                                                                                                       ويتامين هاي B                                                                                                    از ويتامين هاي B در بسياري از عمليات متابوليک بدن استفاده مي شود و براي سلامتي عمومي بدن بسيار لازم هستند. در رابطه با مغز دو تا از اين ويتامين ها اهميت بيشتري پيدا  مي کنند: ويتامين B12 و اسيد فوليک. ويتامين B12 براي حفظ غلاف ميلين، ماده ي سفيد چربي که غلاف بعضي اعصاب را مي پوشاند و باعث ميشود که به درستي کار کنند.                           اسيد فوليک هم ماده ي بسيار موثري براي مغز است که باعث بهتر کار کردن انتقال دهنده هاي عصبي مي شود. اگر ميزان اسيد فوليک مغز کم شود، احتمال از دست رفتن حافظه بيشتر مي شود.                                                                                                                                                                                                                                      اسيدهاي آمينه                                                                                                   اولين کار آمينو اسيدها اين است که به عنوان سدي براي پروتئين ها عمل کند. اما انواع بخصوصي از آنها براي تقويت مغز هم کاربرد دارند. به طور مثال تاورين L يک محافظ عصبي قوي است که از سلول هاي عصبي در مواجه به استرس و فشارها محافظت مي کند. پيروگلوتامين L نيز براي متابوليسم سلول هاي عصبي کاربرد دارند و DMAE نيز مشاهده شده است که باعث تقويت حافظه ي کوتاه مدت مي شود.                                                                                                                                                                                              هميشه هوشيار باشيد...                                                                                           تقويت حافظه بايد يکي از کارهاي روزانه تان باشد. به ياد داشته باشيد که ورزش در اين زمينه کمک بسيار زيادي به شما مي کند. حواستان باشد که مکمل هايتان را  هم حتماً استفاده کنيد.

www.OsmanArrib.blogfa.com

 

قدم تا رهايي از تنهايي


قدم تا رهايي از تنهايي


قدم تا انتخاب يک دوست واقعي


شيوه براي جلوگيري از ولخرجي


شيوه اشتباه در بحث و مشاجرات

شيوه اشتباه در بحث و مشاجرات

بحث و جدل هميشه اتفاق مي افتد. نوع رابطه تان اهميتي ندارد - اين بحث ها چه با رئيستان باشد، چه با دوستان، يا دوست دختر و يا همسرتان - بايد بتوانيد با اين اختلافات و ناسازگاري ها کنار بياييد. اين بحث و جدل ها براي همه ي ما پيش مي آيد، اما نبايد طوري با آنها برخورد کنيم که همه ي پل هاي پشت سر را خراب کرده و رابطه هايمان را از بين ببريم.

راه هاي سالمي هم براي بحث و جدل کردن وجود دارد. درست است که اين راه ها هم تقريباً همان طبيعت ناخوشايند همه ي جنگ و دعواها را در خود دارد، اما بحث هاي سازنده اين مزيت را دارد که مطمئنتان مي سازد، موضوع مورد اختلاف را حل کرده ايد و ديگر در آينده چنين بحث هايي بينتان اتفاق نمي افتد. اما جنگ و دعوا به شيوه نامطلوب، به جاي حل مشکل، اوضاع را وخيم تر هم مي کند. از اينرو، در اين مقاله قصد داريم شما را با شيوه هاي نامطلوب، و متاسفانه متداول بحث و جدل کردن آشنا کنيم، تا با درک بيهوده بودن و حتي مضر بودن آنها، ديگر در جنگ و دعواهايتان از اين روش ها استفاده نکنيد.

.  1. به ميان کشيدن مسائل نامربوط در اين شيوه دعوا، شما مسائلي را به ميان مي کشيد که هيچ ارتباطي با موضوع اصلي بحثتان ندارد. مثلاً از نوع برخورد دوست دخترتان با يکي از همکارانش دچار حسادت شده ايد و سر اين موضوع با او دعوا راه انداخته ايد، اما وسط دعوا، طرز برخورد او با مادر يا خواهرتان را پيش مي کشيد يا از اين شکوه مي کنيد که چرا مثلاً فلان روز فلان لباس را در مهماني پوشيده بوده است. اين کار نه تنها موضوعات مختلف ديگر را هم به ميان مي آورد که باعث وخيم تر شدن اوضاع مي شود، بلکه باعث ميشود از موضوع اصلي هم دور شويد. با اين روش هيچ مشکلي هيچوقت حل نخواهد شد و دعواها همينطور بين شما بيشتر و بيشتر خواهد شد.

روش جديد:  دفعه بعد، به جاي پيش کشيدن موضوعات نامربوط وسط دعوا، سعي کنيد فقط روي همان موضوع اصلي بحث کنيد. بقيه مسائل و مشکلات را به وقت ديگري موکول کنيد. با اين روش بحث هايتان کوتاه تر و مشخص تر خواهند بود و احتمال اين که پس از خاتمه دعوا به سازش برسيد و مشکلتان حل شود بيشتر است.

اشاره به عيب هاي طرف مقابل.2

اين به آن معناست که خشونت شما در دعوا و مرافعه به حدي مي رسد که با حرف هاي تند و گزنده خود قصد آزار طرف مقابل را پيدا ميکنيد. البته اکثر اوقات اين کار عمداً صورت نمي گيرد. هر حرفي که با کلماتي مثل "حداقل من فلان کار را نمي کنم، يا فلان اخلاق را ندارم" شروع شود نشان دهنده اين نوع دعوا کردن است. اين شيوه بحث کردن هم کاملاً مخرب است چون احساسات فرد مقابل را به حدي جريحه دار ميکنيد که بعدها خودتان از حرفهايتان پشيمان مي شويد. اين شيوه ي بحث و جدل براي هر دو طرف زيان آور است.

وش جديد:  به جاي اينکه درمورد خود آدم ها دعوا راه بيندازيد، درمورد رفتارشان بحث کنيد. در دعواهاي خودتان عيب هاي طرف مقابل را به رخ او نکشيد، به جاي اين به او بفهمانيد که رفتار فلان روز او چقدر زشت بوده يا ناراحتتان کرده است. با اين روش، طرفتان خواهد فهميد که اگر آن رفتار خود را متوقف کند، دعوا و جدل هم خاتمه خواهد يافت، و شما هم دشمنان کمتري براي خودتان درست خواهيد کرد.

.  انداختن تقصير به گردن ديگري                                                                                                                اگر مقصر اصلي باشيد، آنقدر بهانه تراشي و سفسطه مي کنيد تا تقصير را به گردن فرد مقابل بيندازيد و اشتباهتان را گردن نمي گيريد. اين يک مکانيسم دفاعي است. احتمالاً فکر مي کنيد که با قبول کردن تقصيرتان، دعوا به نفع طرف مقابل تمام ميشود و شما بازنده خواهيد بود و فکر مي کنيد که اين دعوا به خاطر اشتباهات فرد مقابل به وجود آمده است. متاسفانه، تا زماني که شما از قبول مسئوليت شانه خالي ميکنيد، قادر به حل اختلافتان نخواهيد بود و هيچوقت با فرد مقابل به سازش نخواهيد رسيد. ممکن است چند بار طرف مقابلتان کوتاه بيايد و تقصير را گردن بگيرد، اما کم کم باعث کمرنگ شدن رابطه تان مي شود و مشکلاتتان بارها و بارها تکرار مي شود و هيچوقت از بين نمي رود.

روش جديد:  مي توانيد هم تقصيرتان را قبول کنيد و هم حرف خودتان را به کرسي بنشانيد. بابت اشتباهتان از طرف مقابل عذر خواهي کنيد، اما به او هم گوشزد کنيد که دوست نداريد کسي مدام اشتباهاتتان را به رختان بکشد. هرچه شما بيشتر گذشت کنيد، ديگران هم راحت تر از خطاهاي شما خواهند گذشت.

.  مظلوم نمايي                                                                                                                                        چنين فردي هم از قبول مسئوليت شانه خالي ميکند، اما به جاي اينکه بخواهد خود را پيروز ميدان کند، مي خواهد طرف مقابل به او رحم کند. وقتي چنين فردي به گستاخي يا تکبر محکوم مي شود، با گريه و زاري مي خواهد به طرف مقابل بفهماند که چنين کارهايي را نکرده است. اينها افرادي هستند که هيچوقت در دعوا و بحث مقصر شناخته نمي شوند و هيچوقت گناهکار نيستند. اما به مرور زمان اين روش اعصاب نزديکان و دوستان او را خرد مي کند و ديگر گول حرفها و مظلوم نمايي هاي او را نخواهند خورد.

روش جديد:  جرات داشته باشيد و اشتباهتان را قبول کنيد. تقصيراتتان را گردن بگيريد و خود را براي تغيير آماده کنيد. اگر در موقعيت هايي خودخواهانه رفتار کرده ايد، به اطرافيانتان اطمينان دهيد که خودتان متوجه مسئله شده ايد و قصد جبران داريد.

.  فحش دادن و ناسزا گفتن                                                                                                                           ناسزا گفتن حين دعوا، نشانه ناپختگي، از دست دادن کنترل و غير حرفه اي بودن شماست. فحش دادن و ناسزا گفتن هيچوقت فشار و تنش دعوا را کم نمي کند، بلکه با اينکار شان و شخصيت فرد مقابل را هم خرد مي کنيد. اين کار يک اختلاف عقيده جزئي را به دعواي شخصي بدل مي کند و حتي اگر دعوا هم حل شود، فرد مقابل هيچوقت فراموش نخواهد کرد که شما چه ناسزاهايي به او حين دعوا گفته ايد.

روش جديد:  بحث و جدل هايتان را هميشه در کمال ادب و نزاکت انجام دهيد. روي رفتار ناشايست طرفتان تمرکز کنيد نه خودِ او. اگر حرف هايتان را معقولانه و مؤدبانه بزنيد، طرف مقابل بيشتر روي حرفهايتان حساب خواهد کرد.

متوسل شدن به رفتارهاي خشونت آميز                                                                                                             اين شيوه مخصوص آندسته از افرادي است که حين دعوا در را به هم مي کوبند، ظرف و ظروف اطرافشان را پرت مي کنند، مشت روي ميز مي کوبند و....همه ي اين رفتارها ما را ياد جنگ و دعواهاي بچگانه بين خواهر و برادرها مي اندازد. اين رفتارها نه تنها به هيچ جايي نمي رسد، بلکه طرف مقابل را عصباني تر هم مي کند. بايد بتوانيد عصبانيتتان را کنترل کنيد، به ويژه در محل کار. همه حق دارند عصباني شوند، اما بايد بتوانند اين عصبانيت را کنترل کنند. اگر موقع دعوا اشياء را پرت کنيد، يعني براي اهل آن خانه يا اتاق احترامي قائل نيستيد. فکر نمي کنم دوست داشته باشيد اطرافيانتان تصور کنند هنوز بچه هستيد و رفتارهايتان کودکانه است.

روش جديد:  اگر مي بينيد که حين دعوا انگيزه زيادي براي پرت کردن اشياء داريد، راه ديگري براي بيرون ريختن عصبانيتتان پيدا کنيد. مثلاً سعي کنيد روي يک تکه کاغذ دليل عصبانيتتان را بنويسيد، يا به باشگاه يا پياده روي برويد. تنها چاره کار اين است که خود را از آن موقعيت دور کنيد.

.  فرار از موقعيت                                                                                                                                 هر وقت بحثي پيش مي آيد، فکر مي کنيد قبل از اينکه بيشتر عصباني شويد، بهتر است سريع شال و کلاه کرده و از معرکه فرار کنيد. البته اگر اين کار را براي اين مي کنيد که بعد از کمي آرام تر شدن، مشکل را بررسي کنيد، روش بسيار خوبي است چون مي توانيد عاقلانه تر فکر کنيد و تصميم بگيريد و چيزي از دهانتان بيرون نمي آيد که بعدها به خاطر آن پشيمان شويد. اما اگر اين کار را از ترس رودررو شدن با فرد مقابل و قبول مسئوليت دربرابر اشتباهاتتان انجام مي دهيد، روش خوبي به شما نمي رود. اما ماندن در موقعيت و خالي کردن عصبانيت هم گهگاه بد نيست، بااينکه معايبي هم دارد. از قديم گفته اند، هيچوقت عصباني به بستر نرويد.

اگر حتي يکي از طرفين حين دعوا روش خود را عوض کنند، ممکن است دعوا به کلي خاتمه يابد. يادتان باشد که طرف مقابلتان هم به اندازه خود شما عصباني و ناراحت است، حتي اگر حق با شما باشد.                                                                                                       روش جديد:  به جاي اينکه عصبانيتتان را بر سر طرف مقابل خالي کنيد، يک قدم به عقب برداريد، نفسي عميق بکشيد و از طرفتان بخواهيد که کمي آرامتر پيش رود. اين کارها به هر دو شما فرصت مي دهد کنترل خودتان را دوباره به دست آوريد، بيشتر فکر کنيد و به کمک هم مشکل را حل کنيد. اگر لازم مي بينيد که موقعيت را ترک کنيد، به طرف مقابلتان بگوييد که اين کار را به خاطر اين انجام مي دهيد که عصبانيتتان فروکش کند و بعداً درمورد مشکل صحبت خواهيد کرد.

بانزاکت دعوا کنيد!

وقتي دعوا و بحثي برايتان پيش مي آيد، بايد باملاحظه رفتار کنيد و کنترلتان را حفظ کنيد. بايد سعي کنيد نقطه نظرات طرف مقابل را خوب درک کنيد و ببينيد آيا حرف هايتان اوضاع را بدتر مي کند يا بهتر. مهمتر اينکه، يادتان باشد بعضي وقت ها لازم است غرورتان را زير پا بگذاريد - مي دانم کار مشکلي است. بعضي وقت ها هم خوب است بگذاريد گذر زمان خودش مشکلات و مسائل را برطرف کند. با استفاده از روشهايي که در اين مقاله گفته شد، مي توانيد معقولانه تر و خوشايندتر جدل کنيد!

www.OsmanArrib.blogfa.com

 

 

روش براي افزايش بهره هوشي:


راه اعجاب انگيز براي کاهش استرس و حفظ آرامش:

راه اعجاب انگيز براي کاهش استرس و حفظ آرامش:

آيا در زندگي روزانه خود، پر از استرس هستيد و به دنبال فضاي آرام تري براي زندگي مي گرديد؟                                                                                                                       آيا به اين خاطر که پر از تنش هستيد، قدرت تمرکز خود را از دست داده ايد، همواره بي تابي ميکنيد، راندمان کاري پاييني داريد، و در آخر روز از خودتان راضي نيستيد؟  از احساسات تنش زا خسته شده ايد و در لبه پرتگاه نابودي قرار گرفته ايد؟

اگر يک يا همه اين موارد را در زندگي خود تجربه مي کنيد، ما در اين قسمت 5 نمونه از بهترين انواع راهکارهاي کاهش استرس را به شما معرفي مي کنيم تا با اتکا به آنها زندگي رضايتمندانه و آرامتري را دنبال کنيد.

1. زمان بروز يک تفکر و يا عملي که آنرا دوست نمي داريد، مچ خودتان را گرفته و به سرعت آنرا متوقف سازيد.                                                                                                     شايد در ابتدا متوجه افکار و اعمال خود نباشيد، اما پس از مدتي که به آن توجه کنيد به مرور زمان در مي يابيد که به راحتي قادريد آنها را تحت کنترل خود در آوريد.                                  به اين فکر کنيد که به جاي آن فکر يا عمل استرس زا چه کار ديگري مي توانيد انجام دهيد. به اين فکر کنيد که چگونه مي توانيد واکنش هاي خود را کنترل کنيد؛ و اگر دفعه آينده با يک چنين صحنه مشابهي مواجه شديد، چگونه عکس العمل نشان خواهيد داد.                                 به مرور زمان که چنين روشي را پيش بگيريد، راحت تر کنترل امور روزمره را بدست خواهيد گرفت. در عين حال در زمان انجام عکس العمل هاي استرس زا خيلي سريع تر مچ خودتان را مي گيريد و راحت تر با شرايط دشوار کنار مي آييد. به مرور زمان مي توانيد واکنش ها تنش زا را در ذهن خود مجسم کنيد و خيلي قبل از آنکه بخواهيد به آنها جامه عمل بپوشانيد، جلوي وقوعشان را بگيريد.

                                                           2. تمرکز خود را در تمام طول روز حفظ کنيد                                                                   خودتان را عادت بدهيد که به ضمير ناخودآگاه و دايره ذهني افکارتان توجه بيشتري داشته باشيد. چند مرتبه در طول روز از کاري که در حال انجام دادن آن هستيد دست بکشيد تا دو مرتبه حواس خود را از نو جمع کنيد. بنشينيد، چشم هايتان را روي هم بگذاريد، و چند نفس عميق و آرام بکشيد، و در ذهن خود تجسم کنيد که استرس و تنش در حال خروج از ذهن و بدنتان است.                                                                                                       روي تنفس خود بيشتر دقت کنيد، دم و بازدم بايد به تدريج آرام تر و آهسته تر شود.                فقط به نفس کشيدنتان فکر کنيد.  سعي کنيد به هيچ چيز ديگر فکر نکرده و ذهنتان را آزاد و رها سازيد.                                                                                                             هيچ اتفاقي نمي افتد که اگر براي چند لحظه به هيچ چيز فکر نکنيد!

                     3. انتظارات منطقي داشته باشيد                                                                             اگر براي خود استانداردهاي دست نيافتني در نظر بگيريد جز نااميدي، شکست و اضطراب چيز ديگري عايدتان نخواهد شد. به اموري که موجبات غم و غصه شما را فراهم مي آورند، فکر کنيد.                                                                                                                       چرا اين امور باعث ايجاد ناراحتي در شما مي شوند؟ از خودتان سؤال کنيد که اين امور چقدر اهميت دارند که به راحتي مي توانند شما را دگرگون سازند؟ ازخودتان سؤال کنيد که من واقعاً کيستم که بر روي چنين مسائلي اينقدر پافشاري مي کنم؟ آيا اين مسائل واقعاً تا اين حد ارزش دارند؟ آيا ارزش دارند که بخواهم تمام توان و انرژي خود را صرف آنها کنم؟                              ببينيد کداميک از انتظاراتتان حقيقتاً مهم هستند، آنها را مد نظر قرار داده و ساير توقعات بي پايه و اساس خود را دور بريزيد.                                                                                      اگر انتظارات زيادي داشته باشيد، فقط با اين کار زندگي خود را پيچيده تر مي کنيد و مجبور مي شويد که گاه و بي گاه عملکرد خود را به باد انتقاد گرفته و خودتان را قضاوت کنيد.


 

                                                                                             4. دستيار بگيريد                                                                                                  اين امر، هم به مسائل شغلي و هم در مورد امور خانگي دلالت مي کند. بيشتر افراد تصور مي کنند که کمک گرفتن فقط در محل کار معنا پيدا مي کند، اما بايد بدانيد که اين امر در مورد مسائل شخصي نيز مي تواند مورد استفاده قرار بگيريد. اين روزها همه ما با فعاليت ها و وظايف زيادي که به عهده مان است مشغول هستيم. اگر بخواهيم همه کارها را در زمان مقرر و به تنهايي به بهترين نحو انجام دهيم، شکي نيست که دچار استرس مي شويم.                        به دلايل مختلف افراد تصور مي کنند که همه کارها را بايد خودشان به شخصه انجام دهند.     يک بار ديگر نگاه دقيق تري به موقعيت خود بيندازيد.                                                        واقعاً فکر کنيد؛ آن کار بخصوص چقدر اهميت دارد که بايد حتماً توسط شما و با در نظر گرفتن استانداردهاي شخصيتان انجام شود؟ چرا مطمئن هستيد که هيچ کس ديگري پيدا نمي شود که بتواند به شما کمک کند و کارتان را با همان کيفيت انجام دهد؟                                                                                                                                                           با ديد باز تري به اطراف خود نگاه کنيد تا بتوانيد استرس را تا حد بسيار زيادي کاهش دهيد.

5. ديگران را به عنوان يک انسان بپذيريد                                                                      اگر فکر کنيد که با ديگران متفاوت بوده و از آنها جدا هستيد، به طور ناخودآگاه نوعي تفکر و رفتار در خودتان به وجود مي آوريد که شما را از سايرين جدا مي کند. اين امر سبب مي شود که نوعي حس خود برتر بيني به ما دست بدهد، به مرور زمان خودخواهي در وجود ما مستولي شده و دائماً دست به قضاوت هاي نابجا خواهيم زد. پس از چندي شروع مي کنيم به مبارزه دروني با ساير افراد. اين امر سبب ايجاد ترس، چشم و هم چشمي، و مقايسه نابجا شده و نهايتاً ما را به سمت نااميدي و اضطراب سوق مي دهد.                                                                                                                                                                        تمرين کنيد که خودتان را نيز جزئي از پيکره عظيم بشريت ببينيد، نه يک فرد جدا افتاده و تنها.  بيشتر به شباهت هايي که با ديگران داريد توجه کنيد نه به تفاوت هاي قابل اغماز.

www.OsmanArrib.blogfa.com

                    

راه ارتقاي شوخي طبعي براي ارتقاي روابط اجتماعي:

راه ارتقاي شوخي طبعي براي ارتقاي روابط اجتماعي:

از مدت ها قبل پژوهشگران به اين نتيجه دست پيدا کرده اند که يکي از فاکتورهاي حياتي براي قضاوت در مورد کيفيت رابطه، اندازه گيري ميزان خوش مشربي و شوخ طبعي در آن است. اگر در يک رابطه خنده وجود داشته باشد، مي توان نتيجه گرفت که آن ارتباط سالم است. زماني که خنده و شادي متوقف شود، ارتباط به لبه پرتگاه نزديک خواهد شد. اگر شما به دنبال آن هستيد تا روابط رضايت بخش تري را چه در محيط خانه و چه در ارتباطات شغلي خود داشته باشيد، بايد به شادي و لبخند اهميت داده و حس شوخ طبعي خود را نيز افزايش دهيد.                                                                                                                                                در اين قسمت شما را با 5 تکنيک آشنا مي کنيم که به واسطه آن هم مي توانيد حس شوخ طبعي خود را ارتقا بخشيد و هم سلامت روابط خود را تضمين کنيد.                                                                                                                                                           1- با تمرکز بر روي موضوعات جالب سعي در بيدار کردن حس شوخ طبعي خود داشته باشيد. شايد اين امر در مراحل اوليه قدري دشوار به نظر برسد، اما چيزي نخواهد گذشت که تمام اطراف خود را مملو از چيزهايي خواهيد ديد که باعث بيدار کردن حس خوشحالي در شما مي شوند. با اتکا به اين شيوه از زندگي خود نيز لذت بيشتري خواهيد برد.                                                                                                                                                       2- اگر احساس مي کنيد که به تازگي خيلي کمتر از گذشته مي خنديد، شايد بهتر باشد که ارتباط خود را با افراد شوخ و با مزه بيشتر کرده و از افراد بي حوصله و غمگين فاصله بگيريد.                                                                                                                             

3- ياد بگيريد که به برخي از کارهاي خودتان هم بخنديد. اگر اين کار را نکنيد، اين حق را به ديگان مي دهيد تا به شما بخندند. بسياري از افراد به دليل ناامني ها و ترس هايي که در وجود خود احساس مي کنند، قادر به انجام يک چنين کاري نيستند. آنها از اين مي ترسند که در نظر ديگران احمق و فاقد صلاحيت جلوه کنند. به هر حال همه افراد در زندگي خود دچار اشتباه مي شوند، اگر به اشتباهات خود بخنديد آنها را کم اهميت جلوه مي دهيد. همچنين اين امر از جمله خصيصه هاي فطري انسان نيز قلمداد ميشوند.                                                                                                                                                                                   4- عکس هاي جالب و جوک هاي بامزه را جمع کنيد و بر روي در يخچال يا تابلوي اعلانات بچسبانيد تا همه بتوانند آنها را ببينند و لذت ببرند. البته بايد از انواع جوک هاي نژاد پرستانانه، برانگيزاننده جنسي و پليد صرف نظر کنيد. باور کنيد که بدون وجود يک چنين مسائلي باز هم مي توانيد بخنديد. من به شخصه ارزشي براي مقوله هاي زشت قائل نيستم.                                                                                                                                                    5- از حس شوخ طبعي براي حل مشکلات موجود در روابط خود بهره بگيريد. زمانيکه در رابطه خود به بن بست مي رسيد، سر شوخي را باز کنيد. يکي از دوستانم تعريف ميکرد که چندي پيش با همسر خود مشاجره اي داشت. در گرماگرم بحث همسرش ناگهان حرف بدي به او زد، دوست من هم با شنيدن آن عبارت به همسرش گفت تو با بيان يک چنين عبارات زننده اي کمر مرا شکستي! ناگهان همسرش شروع به خنديدن کرد و خودش هم همين کار را ادامه داد. چيزي نمي گذرد که هر دو يادشان مي رود که چرا با هم دعوا مي کردند و همه چيز به حالت عادي باز مي گردد.                                                                                                                                                                                                                            بايد توجه داشته باشيد که شوخ طبعي ذاتي نيست و يک امر کاملاً اکتسابي ميباشد. شما اگر بخواهيد به راحتي مي توانيد حس شوخ طبعي خود را افزايش دهيد. زماني که اين کار را انجام دهيد به اين نتيجه مي رسيد که روابطتتان غني تر و مستحکم تر مي شوند. مردم هم به چشم يک فرد جذاب تر به شما نگاه مي کنند. اين امر هم به نوبه خود سبب مي شود که حس شوخ طبعي شما باز هم بيشتر ارتقا پيدا کند.

www.OsmanArrib.blogfa.com

 

دليل ترس از ايجاد تغيير در زندگي

دليل ترس از ايجاد تغيير در زندگي

ايجاد تغيير در زندگي ممکن است کمي ترس آور باشد، و با وجود اينکه عميقاً مي خواهيد عنان سرنوشت خود را در دست گيريد، باز هيچ کاري نمي توانيد پيش ببريد چون از ايجاد آن تغيير وحشت داريد. در اين مقاله به علت هاي ترس شما مي پردازيم و به شما کمک مي کنيم که با آن مقابله کنيد.

1 ترس از ناشناخته ها    ترس از ناشناخته ها باعث مي شود افراد نتوانند از فرصت ها استفاده کرده و در موقعيت هايي که چندان خوشايندشان نيست باقي بمانند. هر موقع صحبت از تغيير پيش مي آيد، مردم به گفتن "چه پيش خواهد آمد"  مي افتند.     اگه اشتباه کنم چي ميشه؟    اگه بدتر از اينکه الان هست بشه، چي ميشه؟    اگه شکست بخورم چي ميشه؟   با خودتان فکر مي کنيد موقعيتي که الان داريد بهتر است و به همين خاطر همه ي ايده ها و افکار تازه براي تغيير را در ذهنتان دفن مي کنيد. و فکر ميکنيد بايد همين جايي که هستيد باقي بمانيد. گوي شيشه اي هم نداريد که پيش بيني کنيد در آينده چه روي مي دهد، به همين خاطر نمي توانيد مطمئن باشيد که نتيجه کارتان چه خواهد شد. از آنچه که الان داريد مطلعيد و با خودتان مي گوييد که اين که داريد چندان هم بد نيست. درست است؟ ترس از ناشناخته ها يکي از مهمترين دلايلي است که افراد را از ايجاد هر نوع تغيير مثبت در زندگيشان باز مي دارد.                                                                                                                      

اگر ذهنتان را آزاد بگذاريد، تا هر وقت که بخواهيد برايتان تصورات منفي خلق مي کند. اما کمي در موردش فکر کنيد. شما توانايي فکر کردن به بدترين چيزهايي که ممکن است اتفاق بيفتد را داريد، پس چرا از اين انرژي خود براي تصور بهترين چيزهايي که ممکن است اتفاق بيفتد استفاده نمي کنيد؟ فقط بايد تمرکز کنيد. وقتي شانس اين هم وجود دارد که نتيجه کارتان خوب باشد، چرا وقتتان را براي فکر کردن در مورد اتفاقات بد هدر مي دهيد؟ هر انتخابي که بکنيد، فرصت هاي جديدي پيش روي شما ميگذارد. فرصت هايي که حتي فکرش را هم نمي توانستيد بکنيد.                                                                                                                       

به نظر من هيچ انتخابي نادرست نيست، فقط فرصت هايي که به واسطه آن انتخاب براي ما پيش مي آيد با هم متفاوت هستند. اگر انتخاب هاي خود را مهيج و باارزش بدانيد، تجربه ناشناخته ها برايتان ساده تر خواهد شد. فقط بايد تصميم بگيريد که چه کاري را مي خواهيد در حال حاضر انجام دهيد. يادتان باشد انتخاب غلط وجود ندارد. آيا اين طرز تفکر باعث نمي شود احساس بهتري به اين تغيير داشته باشيد؟                                                                                                                                                                                        2. عدم اطمينان به خود                                                                                          وقتي در نظر داريد که تغييري در زندگيتان ايجاد کنيد، ترديد داريد که آيا واقعاً از عهده آن برمي آييد يا نه. در اين موقعيت ها همه چيز بزرگتر و دشوارتر از آنچه که هست به نظر مي رسد و وقتي به آن نگاه مي کنيد به نظرتان کار بسيار سختي مي آيد. معمواً از خودتان مي پرسيد، "چه کسي مي تواند اين کار را انجام دهد؟ من که نمي توانم کار خيلي دشواري است."           اگر بخواهيد چيزهاي بزرگ به دست آوريد يا حتي فقط به آرامش دروني برسيد، بايد بتوانيد از آن قلمرو آرامش خود بيرون آمده و چيزهاي جديد را امتحان کنيد. اگر موفق هم نشويد، حداقل تلاشتان را کرده ايد و تا آخر عمرتان افسوس نمي خوريد که چرا آن قدم را در زندگي برنداشتيد. با امتحان کردن چيزهاي تازه، دانشتان هم بيشتر شده و چيزهاي جديد ياد مي گيريد که در آينده به دردتان خواهد خورد. و از اينکه توانسته ايد در يک موقعيت ديگر هم موفق شويد، اعتماد به نفستان بالا مي رود.                                                                                                                                                                                                                3. تنها حس کردن خود و تقلا براي تصميم گيري                                                            گاهي اوقات وقتي موقعيت هاي دشوار در زندگي پيش مي آيد، احساس مي کنيد که تنها آدم روي زمين هستيد که بايد اين تصميم را بگيريد. فکر مي کنيد براي اطمينان از اينکه کار درستي را انجام مي دهيد نياز به حمايت و اطمينان افراد ديگر داريد. نظر همه را مي پرسيد تا مجبور نباشيد به تنهايي تصميم بگيريد. از تجربه شخصي خودم ميگويم که هميشه سخت ترين قسمت گرفتن تصميم، تقلا و عذاب دادن خود براي گرفتن آن است. آنقدر به خودمان فشار مي آوريم که هم خودمان و هم افراد دور و برمان را حسابي خسته و بيمار مي کنيم. و وقتي با هزار زور و تقلا تصميم نهايي را مي گييم، احساس مي کنيم که باري سنگين از روي دوشمان برداشته شده و از تصميمي که گرفته ايم احساس آزادي و هيجان مي کنيم. اما آن بخش تقلا براي تصميم گيري است که ممکن است از ادامه راه دلسردتان کند. به اين خاطر به نفعتان است که هرچه سريعتر تصميمتان را گرفته و کارتان را جلو ببريد.                                                                                                                                                                                     4. تصور اينکه فقط يک انتخاب داريد                                                                            گاهي اوقات وقتي براي گرفتن يک تصميم بزرگ و مهم تلاش مي کنيد، اگر نخواهيد که وضعيت موجود را قبول کنيد فکر مي کنيد که فقط يک انتخاب پيش رويتان است. مثلاً يا بايد در شغلي که از آن متنفريد باقي بمانيد، يا اينکه از آن بيرون بياييد و بيکار باشيد. و تصورات ديگري هم که پشت اين مسئله مي آيد: من تا آخر عمر بيکار مي مانم و هيچ کاري گيرم نمي آيد و بايد از گرسنگي بميرم. چون انتخاب ديگري پيش رويتان قرار نگرفته، فکر ميکنيد که فقط يک انتخاب داريد. اما واقعيت اين است که انتخاب هاي ديگري هم برايتان وجود دارد. فقط کافي است کمي فکر کنيد تا ليستي از راه حل ها جلوي رويتان سبز شود.                                                                                                                                                                                   5. توجه به مسائل ظاهري                                                                                      مشکل ديگري که براي ايجاد تغيير براي اکثر افراد پيش مي آيد اين است که براي تعريف هويت و ارزشمان، به مسائل ظاهري و بيروني توجه ميکنيم (اينکه کارمان چيست، دارايي هايمان چقدر است، درآمد ماهيانه مان چقدر است و ...). اگر آخرين مدل ست تلويزيون را نداشته باشيم، احساس مي کنيم که در زندگي شکست خورده هستيم. براي از دست دادن همه ثروتمان نمي توانيم ريسک کنيم. چون اين دارايي و ثروت ماست که هويت ما را تشکيل مي دهد. مردم معمولاً از کارمان سؤال مي کنند و همين باعث مي شود که شغلمان هم جزئي از هويتمان باشد.                                                                                                                              اما چيز ديگري که بيشتر بايد به آن توجه کنيم، ارزش روابطمان با ديگران است و اينکه چطور مي توانيم به آنها کمک کنيم. وقتي به بقيه کمک ميکنيد (قدرداني آنها را ميبينيد و خودتان حس مي کنيد که مفيد واقع شده ايد) احساس خوبي به شما دست مي دهد. و اين لذت بسيار عميق تر از لذتي است که از خريد آخرين دستگاه تلويزيون عايدتان مي شود.                                 و اينکه زندگي اي داشته باشيد که خودتان از آن لذت ببريد، بسيار مهمتر از ادامه دادن به شغلي است که از آن تنفر داريد. چيزي که من از آن اطمينان دارم اين است که موقع مرگ چيزي که به ياد ما مي ماند، آخرين ماشيني که رانديم يا خانه بزرگي که در آن سکونت داشتيم نيست، اين روابطمان با ديگران است که هميشه در ذهن ما ماندگار خواهد بود.                                                                                                                                            6. در بند کردن خود به خاطر مسائل مختلف                                                                 به همراه توجه به مسائل ظاهري و بيروني، اين واقعيت مي آيد که ما به دارايي ها و مقام و قدرتمان بعنوان يک منبع اطمينان و امنيت نگاه مي کنيم. مردم عادت دارند در شغل هايي که از آن متنفرند بمانند و مدام با خود مي گويند که تا وقتي که از تمام مرخصي هايم استفاده کردم اينجا مي مانم يا تا وقتي حقوق بازنشستگيم را گرفتم مي مانم. اما اين فقط در ذهن آنهاست، در عمل هيچوقت آن روز نخواهد آمد. آيا وقتي 80 سالتان شد خوشحال خواهيد بود که همه عمرتان را در کاري که از آن نفرت داشتيد به خاطر چند روز مرخصي تلف کرديد؟ همين فکرهاست که باعث مي شود مدتي طولاني اسير موقعيت هايي شويم که به هيچ وجه از آن راضي نيستيم.                                                                                                     لازم نيست خودتان را با هر اتفاقي که مي افتد، تطبيق دهيد   بدترين قسمت ترس از تغيير آنجاست که مي توانيد براي هر چه که اتفاق بيفتد، خودتان را هماهنگ کنيد. اينطوري کمي از ترس آن هم ريخته مي شود. واقعيت اين است که اين راه زندگي بسيار وحشت آورتر است چون احساس نمي کنيد که اتفاقاتي که برايتان مي افتد در اختيار و کنترل شماست، و هميشه از اين مي ترسيد که چه اتفاقي خواهد افتاد. اگر اين جرات را داشته باشيد که در مواقع لزوم تغييري به زندگيتان وارد کنيد، نه تنها باعث مي شود کنترل زندگيتان را در دست گيريد، بلکه زندگيتان را سرشار از لذت و هدف خواهد کرد. آيا اين واقعاً آن چيزي نيست که همه ما دنبالش هستيم.

www.OsmanArrib.blogfa.com

خصوصيت يک مرد واقعي

خصوصيت يک مرد واقعي

درس امروز درسي پايه اي و اساسي است، در مورد پايه و اساس مرد بودن است. با کليه ي اطلاعاتي که در دست دارم، مطمئن هستم که شما بحث درمورد چنين مسائلي را بي فايده مي دانيد و خواهيد گفت چرا وقتي مسائل مهمتري مثل کار و تجارت هست، بايد چنين چيزهايي ياد بگيريد.

پاسخ اين سوال بسيار ساده است:                                                                                                               براي ساختن يک خانه ي فوق العاده، ابتدا بايد يک فونداسيون محکم بسازيد تا بتوانيد ساير چيزهاي زيبا را روي آن قرار دهيد. براي ساختن يک مرد بزرگ نيز، نياز به يک پايه و اساسي استوار و مستحکم است تا بعد بتوانيد چيزهاي کوچک ديگر را روي آن اضافه کنيد.

طي چند سال گذشته به من ثابت شده که اکثر مردها فاقد اين فونداسيون و بنياد هستند تا بتوان به آنها قانون ها و اصول ديگر را آموزش داد. تعاريف بسياري براي يک مرد وجود دارد و افراد مختلف نظريه هاي متفاوتي دارند. اما من در اينجا آنچه واقعاً لازم است بدانيد را برايتان آورده ام.

ويژگي اول: يک مرد واقعي محکم و قوي است                                                                                               يک مرد واقعي گريه نمي کند، زاري نمي کند، شکايت از چيزي نمي کند، بيمار نميشود، و لازم نيست هر بار که عطسه کرد به پزشک مراجعه کند. يک مرد واقعي تصميم مي گيرد و با عواقب و نتايج اين تصميمات روزگار مي گذراند. يک مرد واقعي مسئوليت اعمال و حرف هاي خود را بر عهده مي گيرد. يک مرد واقعي، محکم و استوار است. و با سختي هاي زندگي مقابله مي کند. يک مرد واقعي خشن و سرسخت است و از خود احساسات نشان نمي دهد. يک مرد واقعي ستون فقرات خانواده است و نمي تواند از خود ضعف نشان دهد. اگر از عنکبوت مي ترسيد، مسلماً يک مرد واقعي نيستيد.

ويژگي دوم: يک مرد واقعي متمرکز است                                                                                                      يک مرد واقعي تفاوت بين مهم بودن چيزي و مهم نبودن آن را مي فهمد.يک مرد واقعي وقت خود را صرف کارهاي بيهوده اي که هيچ عايدي براي او ندارند، نمي کند. مطمئناً کارهاي زيادي براي تفريح و سرگرمي وجود دارد، اما او بايد براي انجام اين کارها هم دليل داشته باشد. يک مرد واقعي خود را روي قدرت، پول و خانواده اش متمرکز ميکند. هيچگاه خود را روي سکس متمرکز نمي کند. سکس در نتيجه ي داشتن قدرت، پول و خانواده، خود به خود به سراغش مي آيد.

ويژگي سوم: يک مرد واقعي، اهميت خانواده را درک مي کند                                                                               يک مرد واقعي خانواده اش را قدرتمند نگاه مي دارد و به تاريخچه ي خانوادگي خود اهميت زيادي مي دهد. يک مرد واقعي مي داند که فرزندانش هديه اي از جانب خداوند هستند و بايد با آنها به خوبي رفتار کند، هرچند هر از گاهي بايد براي آنها قوانين و مقرراتي تعيين کند.

ويژگي چهارم: يک مرد واقعي غيبت نمي کند                                                                                                 يک مرد واقعي دهانش را مي بندد و اطلاعاتش را درمورد ديگران پيش خود نگاه ميدارد. يک مرد واقعي در بحث هاي هيچ و پوچ شرکت نمي کند و درمورد چيزهايي که از آن اطلاع ندارد و مطمئن نيست حرف نمي زند.

ويژگي پنجم: يک مرد واقعي هميشه سر حرفش هست                                                                                         هر وقت قولي بدهد، آن را عمل مي کند. و اگر بداند که از عهده ي انجام قولي بر نمي آيد، هيچوقت حرفش را نمي زند. يک مرد واقعي مردن را به شکستن عهدش ترجيح مي دهد. او مي داند که حرفش نيز بايد به قدرت عملش باشد.

ويژگي ششم: يک مرد واقعي تلاش مي کند تا الگو باشد                                                                                       يک مرد واقعي هميشه به خود و ديگران احترام مي گذارد، مگر اينکه مورد بي احترامي قرار گيرد. او الگو و نمونه اي براي پيروان خود و به خصوص فرزندانش است. من هيچوقت کارهايم را به خانه نمي آورم، به همين دليل فرزندانم من را فقط به عنوان يک پدر ميشناسند. شما نيز بايد همين کار را بکنيد. يک مرد واقعي هيچگاه اجازه نمي دهد که فرزندانش پي به ضعف هاي او ببرند.


ويژگي هفتم: يک مرد واقعي پول مورد نيازش را خود به دست مي آورد                                                                    يک مرد واقعي در انتظار صدقات و نيکوکاري هاي ديگران نمي نشيند. و پول پدرش نيز براي او کفايت نمي کند. او خود در جستجوي روزي خود بر مي آيد و اگر از پدرانش به او ارثيه اي برسد، به جاي هدر دادن آن، ده برابرش مي کند.

ويژگي هشتم: يک مرد واقعي زن نما نيست                                                                                                      يک مرد واقعي در گوشهايش گوشواره نمي اندازد و موهايش را بلند نمي کند. روي سينه و شکمش را نمي تراشد. او مي داند که به استثناي آرايشگرش، ساير ملزومات و نيازهاي بهداشتي او بايد توسط يک زن انجام گيرد. يک مرد واقعي بايد حداقل سه دست کت و شلوار در کمد داشته باشد و حداقل سه بار در هفته بايد کت و شلوار بپوشد. يک مرد واقعي مي داند که چطور بايد شيک باشد.

درس تمام شد                                                                                                                                      خوب امروز چه ياد گرفتيد؟ ياد گرفتيد که قبل از اينکه بخواهيد خود را يک مرد بناميد، تکاليف زيادي داريد که بايد انجام دهيد.    نکته ي ديگري که بايد به خصوصيات يک مرد واقعي اضافه کنم اين است که: يک مرد واقعي همه چيز را ساده مي گيرد. اگر لغات و اصطلاحات قلمبه سلمبه بلد باشد، به ندرت از آنها استفاده مي کند و سعي مي کند درمقابل افرادي فقط از آنها استفاده کند که تصور مي کنند از او بالاتر و برتر هستند.

درس همين جا به اتمام رسيد.

www.OsmanArrib.blogfa.com

 

 

اصول ست کردن لباس و نحوه انتخاب آن

اصول ست کردن لباس و نحوه انتخاب آن

اغلب افراد در انتخاب لباسي که مناسب جثه آنها بوده و همچنين چگونگي ست کردن آنها دچار سردرگمي مي باشند. در زير به اصول کلي انتخاب و هماهنگ کردن لباسها با يکديگر ميپردازيم:

اصول کلي

1. همواره لباسي را بپوشيد که کاملا اندازه شما باشد.

2. وشيدن لباسهاي بزرگ تنها اندام شما را اغراق آميز تر جلوه داده و آنها را پنهان نميکند.

3. بيشتر سعي کنيد تنها در زماني که کمر باريکي داريد از کمر بند استفاده کنيد.

4. پارچه هاي سنگين مانند پشمي، بافتني و چرمي شما را سنگين وزن تر جلوه مي دهند.

5. پارچه هاي سبک وزن مانند کتان، نخي شما را لاغر تر جلوه ميدهند.

6. رنگهاي تيره شما را لاغر تر و کوچک تر ميکنند.

7. رنگهاي روشن شما را بزرگتر و حجيم تر ميکنند.

8. لباسهاي بالا تنه و پايين تنه يکرنگ شما را لاغر تر جلوه ميدهند.

9. لباسهاي بالا تنه و پايين تنه با رنگهاي متفاوت شما را بلند قد تر  ميکند.

10. لباسهاي يقه بلند گردن را کوتاه تر ميکند.

11. گردن بند کوتاه نيز گردن را کوتاه تر ميکند.

12. روسري کـه به سمت پايين آويزان شده باشد، قد شما را بلند تر جلوه ميدهد.

13. خالکوبي  پيرامون گردن و روي  شانه ها سبب چهار شانه تر شدن شما ميگردد.

14. لباس با خطوط افقي شما را چاق تر و با خطوط عمودي شما را لاغر تر جلوه ميدهد.

براي لاغر تر و بلند قد تر بنظر رسيدن نکات زير را رعايت کنيد:

1. لباسهاي کاملا اندازه بپوشيد لباسهاي خيلي کوچک و خيلي بزرگ تنها شما را چاقتر نشان مي دهند.

2. لباسهاي يکدشت يکرنگ بپوشيد. ترجيحا يکرنگ از سر تا نوک پا.

3. از پوشيده لباسهاي با طرح برجسته و پارچه هاي زمخت خود داري کنيد.

4. لباسهاي تيره رنگ با پارچه هاي نازک و نرم بپوشيد.

5. شلوار را در ناحيه کمر بالا بياوريد نه پايين تر.

6. کراوات با پهناي متوسط پوشيده و حتما طول آن تا کمر برسد.

7. از پوشيدن لباسهاي با نقش و نگار شلوغ خودداري ورزيد.


8. لباس با طرح راه راه عمودي بپوشيد.

9. از داشتن ملزومات بيش از حد خود داري کنيد.

10. کفش پاشنه بلند به پا کنيد.

براي کوتاه تر و چاق تر بنظر رسيدن نکات زير را رعايت کنيد:

1. لباسهاي با رنگ متفاوت بپوشيد.

2. رنگهاي روشن و پر رنگ بپوشيد.

3. کراوات پهن تر بپوشيد.

4. لباسهاي چند لايه به تن کنيد.

5. کفش بدون پاشنه و ظريف بپوشيد.

6. شلوار تمام قد بپوشيد.

7. از پوشيدن لباسهاي سرتاسر يکرنگ بپرهيزيد.

8. لباس با طرح راه راه عمودي و کراوات باريک نپوشيد.

 

 چگونه ست کنيم:

1. رنگ جوراب بايد همرنگ و يا تيره تر از شلوار باشد.

2. رنگ کمربند با رنگ کفش بايد يکسان باشد.

3. کت و شلوار خاکستري و سرمه اي با کفش مشکي، و کت و شلوار قهوه اي و زيتوني با کفش قهوه اي ست است.

زنان قد بلند:

1. از کمر بند پهن استفاده کنيد.

2. از دامن خيلي کوتاه و خيلي بلند پرهيز کنيد.

3. بهتر است پيراهن خود را داخل شلوار و دامن تو بگزاريد تا خط عمودي کمرتان نمايانتر گردد.

4. لباس نقش دار و طرح خطوط افقي بپوشيد.

5. دامن بلند و يا دمپا گشاد بپوشيد.

6. لباسهاي سر تا پا يکرنگ نپوشيد.

7. از گردنبند و گوشواره کوچک استفاده نکنيد.

8. کيف دستي کوچک حمل نکنيد.

9. شلوار راسته بپوشيد.

10. تاپ نپوشيد.

11. کفش پاشنه بلند نپوشيد و از کفش اندکي لژ دار استفاده کنيد.

زنان قد کوتاه و ريز نقش:

1. لباس با طرح راه راه افقي نپوشيد.

2. از لباس هاي رنگارنگ، ملزومات بزرگ و شلوار دمپا گشاد و يا پاچه هاي تا شده استفاده  کنيد.

3. دامن کوتاه با نقش و نگار بزرگ نپوشيد.

4. لباس هاي يکرنگ و شلوار راسته و لباس تنگ و ملزومات کوچک استفاده کنيد.

5. خطوط عمودي و لباسهاي يقه هفت بدن را کشيده تر ميکنند.

6. کفش کمي نوک تيز بپوشيد.

7. کفش پاشنه بلند بپوشيد.

8. از کمر بند باريک استفاده کنيد.

زنان چاق:

                                                                                                                      1-  لباسهاي يکدست يکرنگ بپوشيد.              2- از کت و ژاکت بلند با دکمه هاي باز استفاده کنيد. 3- از روسري شالي استفاده کنيد. 4- گردنبند دراز شما را لاغر تر ميکند.      5- کفش پاشنه بلند بپوشيد.   6- لباس يقه هفت و قلبي شکل، گردن را کشيده تر ميکند.    7- ژاکت بلند بدون اپل بپوشيد.              8- لباسهاي تيره رنگ بپوشيد.

مردان قد بلند:

1-  لباسهاي يکدست يکرنگ نپوشيد.

2- لباسها و شلوارهاي زيپدار نپوشيد

3- کت و شلوار با خطوط راه راه با خطوط عمـودي و کراوات باريک و ژاکت که طولش تا روي کمر است نپوشيد.

مردان قد کوتاه:

1-  کفش بوت و ساق بلند نپوشيد آنها شما را قد بلندتر نميکنند.

2- لباسهاي براق و با خطوط عمودي و چسبان نپوشيد.

3- کت و شلوار اپل دار بپوشيد.

4- شلوار بگي بپوشيد.

5- پلوور حجيم و يقه اسکي بپوشيد.

مردان چاق:

1-  ژاکت اپل دار نپوشيد.

2- کراوات زرق و برق دار نزنيد.

3- دکمه پيراهن را تا انتها و بالا نبنديد.

4- ساعت باريک به دست نکنيد.

5- پلوور حجيم و يقه اسکي نپوشيد.

6- بلوز و پيراهن يقه هفت نپوشيد.

7- شلوار تنگ نپوشيد.

8- لباس با خطوط عمودي و کراوات يکرنگ استفاده کنيد.

9- از لباسهاي تيره رنگ استفاده کنيد.

مردان شکم بزرگ:

1-  جليقه و يا هر چيزي که روي شکم بيافتد و به آن فشار بياورد را نپوشيد.

2- شلوار را روي شکم خود نياوريد.

3- لباسهاي براق و يا روشن نپوشيد.

4- لباسهاي گشاد و تيره رنگ بپوشيد.

5- کراوات پهن بزنيد که تا خط کمر بلند باشد.

6- ژاکت و شلوار يکرنگ بپوشيد.

 

www.OsmanArrib.blogfa.com

                                                                            

اصلاح صورت

اصلاح صورت

چند مطلب جالب:                                                                                                                                     1-يک مرد معمولي 30 هزار موي ريش در صورت خود دارد. بيشترين تراکم موي صورت در نواحي چانه و بالاي لب بالا ميباشد. 2-مو روزانه در حدود 0.8 ميلي متر رشد ميکند که اين سرعت در طي روز بيشتر از شب است.   3-بر خلاف تصور تعداد دفعات تراشيدن موهاي صورت در سرعت و ضخامت موهاي تازه روييده تاثيري ندارد.                                                           4-ايده آل ترين زاويه اصلاح با خود تراش دستي 28-32 درجه ميباشد. 5-موهاي گردن موازي با پوست گردن رشد ميکنند.  6- 42 درصد مردان يا کاملا فاقد موي صورت هستند و يا از کم پوشت بودن موهاي صورت خود ابراز نارضايتي ميکنند.                    7-چنانچه يک اصلاح معمولي تنها 3.5 دقيقه بطول انجامد، يک مرد با تراکم موهاي صورت معمولي سالانه 10-15 ساعت را صرف اصلاح موهاي صورت خود ميکند. 8- مصريان باستان نخستين کساني بودند که از تيغ هاي خود تراش استفاده ميکرده اند. جنس تيغ ها در آن عهد از برنز بوده است. خود تراش هاي دستي کنوني توسط (kc.gillette) در سال 1903 ابداع گرديد.            انواع خودتراش: 1-خودتراش دستي   2-خودتراش برقي                                                                                            خود تراشهاي دستي(manual razor):          1- تيغ سلماني(straight/cut throat razor):آرايشگرها و به ندرت افراد معمولي از آنها استفاده ميکنند.نکته مهم در استفاده از اين خود تراش ها آن است که خود تراش را هنگام اصلاح بايد با زاويه 30 درجه و در جهت رويش موها حرکت دهيم.                                                                                                           2- خود تراش هاي معمولي(safety razor)                                                                                                                                                                                         3- خود تراش هاي يکبار مصرف (disposable):شامل خود تراش هاي يکبار مصرف و خود تراش با تيغ ها و يا کارتريج هاي  يکبار مصرف(disposable cartridge) ميباشد. خودتراش هاي يکبار مصرف در انواع يک تيغه، دو تيغه وسه تيغه موجود ميباشند. محصولات ژيلت معروفترين آنها ميباشد. برندهاي جديد اين شرکت به نام هاي fusion-m3power-mach3 turbo عرضه گرديده اند (و خودتراش venus که ويژه خانم ها ميباشد). ويژگيهاي اين خودتراش ها: 1-انديکاتورهاي لغزنده : پس از اينکه رنگشان از آبي به سفيد تغيير کرد، نشانه اتمام عمر مفيد تيغ خود تراش ميباشد. 2-تيغ هاي ضد اصطکاک. 3-تکنولوژي جديدي که داراي يک موتور کوچک مرتعش شونده بوده و ميکرو پالس هايي را به تيغه ها ارسال ميکند. شرکت ژيلت مدعي است اين تکنولوژي باعث برخاستن و سيخ شدن موها گرديده و اصلاح صورت بهتر انجام مي پذيرد.                                                   خود تراش هاي برقي و يا ماشين اصلاح (electric shaver/razor): بسته به نوع تکنولوژي سر اصلاح شان به دو دوسته تقسيم ميگردند:                                                                                                                                                         1- فويل دار و يا نوساني(foil razor/oscillating):داراي يک تيغه برنده (cutter) ميباشند که توسط يک ورقه نازک فلزي مشبک و قابل انعطاف موسوم به فويل (توري) پوشيده شده اند. تيغه با حرکات سريع رفت و برگشتي موها را ميتراشند.           انواع ماشين اصلاح نوساني:                                                                                                                                        1- تک کاتر(single): داراي يک کاتر (تيغه برنده) بوده که توسط يک فويل پوشيده گرديده است (براي افرادي که رشد موهاي صورتشان کند است ايده آل ميباشد)  2-کاتر دوبل (double):داراي دو کاتر و دو فويل پوشاننده است.اثر بخش تر و سريعترازنوع تک کاتر ميباشد.   3-سه کاتر (triple):داراي 3 آلت برنده و 3 فويل پوشاننده مجزا ميباشد. 4-کاتر دوبل+ کاتر مياني(double+integrated cutter):مشابه ريش تراش برقي با کاتر دوبل ميباشد، اما يک کاتر در بين دو کاتر اصلي تعبيه گرديده که وظيفه تراشيدن موهاي بلند را به عهده دارد.                                                                                                                                                                                                                               2-روتاري و يا دوار (rotary razor): داراي 3 تيغه برنده بوده که در پشت شبکه هاي فلزي معلق(گارد) با حرکت چرخشي موها را ميتراشد. تيغه هاي برنده به فرم مثلث روي دستگاه تعبيه ميگردد.                                                                                              تقسيم بندي شيورهاي برقي از نظر منبع نيرو:                                                                                                   1-معمولي(mains):مستقيما به جريان برق متصل ميگردند.       2-باطري خور(battery):تنها با نيروي باطري کار ميکنند. 3-شارژي(rechargeable): قابليت شارژ دارند و براي مسافرت ايده آل ميباشند. برخي از مدلهاي پيشرفته با هر بار شارژ تا 3 هفته شما را از شارژ مجدد بي نياز ميکنند.                                                                                                                                                     نکته:برخي شيورهاي برقي کاملا ضد آب ميباشند که به اصطلاح(wet and dry) ناميده ميگردند. نکته:برخي ريش تراش هاي برقي داراي سيستم شستشوي اتوماتيک ميباشند.                                                                                                                                          نکته:سعي کنيد ريش تراش فويل داري که خريداري ميکنيد حتما داراي سر متحرک (pivoting head) باشد. با اين قابليت خود تراش هاي برقي قدرت مانور شما روي پستي بلندي ها و فرم صورتتان بيشتر خواهد بود.                                                                                                                                                                                                             مقايسه ريش تراشهاي فويل دار و دوار:                                                  1-نوع نوساني و فويل دار اصلاحي يکدست تر و بهتري ارائه ميدهد، اما درتراشيدن موهاي بلند کارايي لازم را ندارد.                  2-نوع روتاري موهاي بلند را بهترمي تراشد و قدرت مانور دادن با آن در نواحي دردسر ساز (مثل چانه و گردن) آسانتر ميباشد.   3-سر نوع فويل دار شکننده تر و حساس تر ميباشد. بنابراين آسيب پذيرتر بوده و زود تر فرسوده و يا سوراخ ميگردد. 4-ريش تراش هاي فويل دار تحريک پوستي کمتري ايجاد ميکنند.  5-کساني که عادت دارند بطورمرتب و روزانه ريش صورت خود را بتراشند بهتر است نوع فويل دار و افرادي که يک روز در ميان و يا بيشتر موهاي صورت خود را ميتراشند، بهتر است از شيورهاي دوار استفاده کنند.                                                                                                               نکته: نگهداري، تميز کاري و روغن کاري ريش تراش هاي برقي بسيار حايز اهميت است. سر و آلتهاي برنده شيورها پس از مدتي فرسوده، معيوب و کند ميگردند. بهتر است سالي يک مرتبه سر و آلت هاي برنده (تيغه ها) شيور خود را تعويض کنيد. پس ازهر بار اصلاح نيز سر شيور را گشوده و درون آن را کاملا تميز کنيد و سپس بوسيله روان کننده هاي مخصوص تيغه ها را روغن کاري کنيد.                                                                                                                                                     نکته:شيورهاي شارژي را ابتدا کاملا شارژ کنيد و سپس تا موقعي که شارژ شيور کاملا خالي نشده از شارژ کردن مجدد آنها خودداري کنيد.    ابزارهاي ديگر:         * پيرايشگر ريش(beard trimmer): تريمرهاي (مرتب کننده ها) ريش براي مرتب کردن ريش ها و سبيل هاي بلند و همچنين تنظيم خط ريش بکار ميروند. البته برخي ماشين هاي ريش تراش داراي تريمر نيز ميباشند.       * موزن هاي سر برقي (hair clippers):موزن ها همان ماشين هاي موزني سلماني ميباشند   انواع اصلاح:    1-اصلاح تر(wet):همان اصلاح با خودتراش دستي ميباشد.  2-اصلاح خشک(dry):همان اصلاح با ماشين ريش تراش ميباشد.  لوازم کمکي اصلاح:  1-خمير، ژل، کف (فوم) و صابون اصلاح. 2-فرچه اصلاح. 3-لوسين هاي پس از اصلاح يا همان افتر شيو(after shave): حاوي مواد ضد عفوني کننده،معطر و مرطوب کننده ميباشند. 4- لوسيون هاي قبل از اصلاح(pre-shave): حاوي مرطوب کننده و روغن ميباشند. 5-مرطوب کننده ها. عوارض جانبي اصلاح صورت: 1-بريدگي ها: ممکن است تا 15 دقيقه خونريزي آنها ادامه داشته باشد.براي متوقف کردن خونريزي يک پنبه را به الکل آغشته کرده و روي محل بريدگي قرار دهيد. و يا از قلم هاي (styptic) که حاوي ماده فعال زاج سفيد(alum) ميباشند استفاده کنيد. زاج سفيد يک نوع قابض ميباشد.  2-خراشيدگي و ساييدگي ها.  3-تحريک پوست صورت.  4-سوزش خود تراش(razor burn): به قرمزي، التهاب و احساس سوزش و تحريک پذيري پس از اصلاح اطلاق ميگردد. علت آن فشار بيش از حد تيغ و ماشين ريش تراش بروي پوست هنگام اصلاح است. علل ديگر آن اصلاح با تيغ کند، اصلاح خشک، خيلي سريع تراشيدن موهاي صورت، و تراشيدن مکرر يک ناحيه از صورت ميباشند. در قسمت هاي از صورت و گردن که داراي پوست حساس تر و موهاي زبر ترهستند احتمال اين عارضه بيشتر ميباشد. براي پيشگيري ازآن قبل و بعد از اصلاح از لوسيون هاي مخصوص اصلاح استفاده کنيد. براي درمان آن نيز به صورت آب و يا ژل آلوئه ورا (aloe vera) و يا محلول رقيق اسيد ساليسيليک بزنيد. هرگز روي پوست آزرده اودکلن و يا الکل نزنيد. 5- جوش هاي اصلاح(shaving rash/razor bumps): علت آن موهاي درون روييده ميباشد (فرو رفتن سر موها درون پوست) و علايم آن برآمدگي هاي قرمز، ملتهب، دردناک و چرکين است. موهاي درون روييده اغلب در افرادي که موهاي مجعد دارند بروز ميکند. علل آن از ته تراشيدن زياد موها، تراشيدن موها خلاف جهت رويششان و کشيدن زياد پوست صورت حين اصلاح ميباشد. پوست را حين اصلاح بيش از اندازه نکشيد چراکه احتمال رويش موهاي درون روييده افزايش مي يابد.                                                                                                                 هنگامي که پوست را زياد از حد ميکشيد موها از فوليکول (مجراي خروجي مو) بيرون زده ميشوند و پس از اينکه نوک مو تراشيده  و پوست به حالت نخست بر ميگردد، مو بدرون فوليکول گير افتاده وپس از رشد درون فوليکل فر ميخورد.براي خارج ساختن موي درون روييده چند دقيقه حوله داغ روي صورت قرار دهيد تا موي درون روييده نرم گردد. سپس ميتوانيد مو را توسط يک موچين استريل بيرون بکشيد.همچنين ميتوانيد لوسيون هاي حاوي اسيد گليگوليک روي موضع بماليد.اسيد گليگوليک سلولهاي مرده پوست را برمي دارد. و يا ميتوانيد توسط يک مسواک تميز و با موهاي نرم به ملايمت روي موي درون روييده بکشيد تا خارج شود.                                 نحوه اصلاح صورت:                                                                                                                             1-تيغ بايد تيز و تميز و صورت نيز گرم، تميز و مرطوب باشد.  2-خود تراش يک تيغه بهتر است اما نوع دو تيغه و يا بيشتر آن اصلاح بهتر و تميزتري را ارائه ميدهد.       3-صورت را کاملا با آب و صابون بشوييد. 4-يا يک حوله را با آب خيلي گرم (نه داغ آب داغ پوست صورت را خشک ميکند) مرطوب کنيد، و يا حوله را با آب مرطوب کرده وآن را به مدت 30 ثانيه درون مايکروويو قراردهيد. سپس حوله گرم را به مدت چند دقيقه روي صورت قرار دهيد. اين کار موها را نرم و پوست صورت را نرم و قابل انعطاف ميکند. به همين خاطر بهتراست پس از استحمام اقدام به تراشيدن ريش کنيد.                                                                             5-خمير و يا ژل ريش را توسط فرچه با حرکات دوار روي صورت پخش کنيد.بيش از حد کف ريش به صورت نزيند چراکه باعث کاهش کارايي خود تراش ميشود. خمير اصلاح به قطر يک 5 توماني کافيست. 6-تيغ را زير آب داغ بگيريد و سپس سينک دستشويي را تا 1/3 از آب خيلي گرم پر کنيد.   7-توسط خود تراش و با حرکات ملايم و کوتاه شروع به تراشيدن موها کنيد. موها را فقط در جهت رويششان بتراشيد.                                                                                    8-هر از چند گاهي خود تراش را درون آب گرم فرو کرده و تميز کنيد.    9-براي اصلاح خشک پس از شستن صورت آن را کاملا خشک کنيد.  10-ترتيب تراشيدن موي صورت: 1-خط ريش و نواحي گونه ها.2 -استخوان آرواره. 3-گردن. 4-چانه. 5-بالاي لب بالا (سبيل ها). اين به اين خاطر است که تراکم مو در چانه و قسمت فوقاني لب بيشتر بوده و هر چه بيشتر کف اصلاح روي آنها باقي بماند نرمتر ميگردند.                                                                                                                                              11-افرادي که داراي پوست حساس بوده و با ماشين اصلاح ميکنند نيز بهتر است ابتدا قسمتهاي حساس صورت مانند گردن و گونه ها و سپس ديگر قسمت ها را اصلاح کننده. چراکه هرچه سر ماشين اصلاح گرمتر باشد تحريک پوستي نيز بيشتر خواهد بود.                                                                                                                                                  12-در اصلاح خشک ريش را در خلاف جهت رويش موها بتراشيد (اما بيش از حد فشار اعمال نکنيد). اگر از نوع تيغه هاي دوار استفاده ميکند با حرکات چرخشي و چنانچه از نوع فويل دار استفاده ميکنيد با حرکات مکرر و فواصل کوتاه موها را بتراشيد.                                                                                                                                                                13-صورت را آب بکشيد و قسمت هايي که جا انداخته ايد را مجددا اندکي کف بزنيد و بتراشيد.   14-در انتها صورت را با آب سرد بشوييد تا منافذ پوست بسته گردند.                                                                                                                                                         نکته: براي جلوگيري از بريدگي پوست، خود تراش را بطور افقي روي صورت حرکت نداده و هنگام تغيير موقعيت آن را به مقدار 2 سانتي متر از پوست بلند کرده و در موقعيت جديد قرار دهيد.                                           نکته: هنگام تراشيدن ريش (هم تر و هم خشک) با دست ديگر اندکي پوست صورت را بکشيد.                                                                                                                         نکته:چنانچه ميخواهيد صورت خود را کاملا از ته بتراشيد قبل ازخمير ريش زدن روغنهاي قبل از اصلاح به پوست صورت خود بزنيد تا پوست صورتتان نرم و لغزنده گردد.                                                                          نکته:هنگامي که با تيغ خودتراش اقدام به اصلاح صورت ميکنيد ،همواره مقداري از پوست صورت نيز همراه با مو کنده ميشود به ويژه اگر از تيغ کند استفاده کنيد.  نکته:حداقل 20 دقيقه پس از برخاستن از خواب اقدام به اصلاح صورت کنيد تا پف و ورم صورت بخوابد.  نکته:اگر پوست صورتتان زياد جوش ميزند بهتر است از ماشين ريش تراشي بجاي تيغ خود تراش استفاده کنيد.

www.OsmanArrib.blogfa.com

 

از منفي بافي دوري کنيد!

از منفي بافي دوري کنيد!

من انساني منفي بين هستم. هيچوقت نيمه پر ليوان را نمي بينم، فقط نيمه خالي آن را ميبينم. اگر هم ليوان کاملاً پر باشد، نگران اين هستم که نکند کسي آن را خالي کند."                       -- پيتر مک ويليامز                                                                                                                                                                                                                         شما هم منفي گرا هستيد؟ انسان منفي گرا کسي است که آگاهانه يا نا آگاهانه به سمت تفکرات منفي گرايش دارد. منفي بيني ممکن است به شکل عادت درآيد، اما قطع کردن اين عادت کار چندان دشواري نيست.                                                                                                                                                                                               ولي اگر اين بدبيني دست خودتان نباشد چه؟ مخالف بودن، مردد يا محتاط بودن ممکن است با شما عجين شده باشد، يا اينکه دچار عدم تعادل عصبي باشيد.                                                                                                                                                              تاثيرات مغزي                                                                                                       ــــــــــــــــــــــ                                                                                                      در تحقيقاتي که در سال 2002 انجام شد، "تاثير منفي" به عنوان زمينه اي براي اضطراب،بي منطقي، عصبانيت و انواع ديگري خصوصيات نا خوشايند تعريف شده است. تاثير منفي با بالا رفتن فعاليت در قشر جلوي مغز ايجاد مي شود. با اينکه اين حالتي ثابت و ماندني است، اما مي توان آن را کنترل کرد.                                                                                                                                                                                                                         زمانيکه بدبيني نتيجه مستقيم از دست دادن شغل، قطع رابطه با يکي از دوستان يا مرگ کسي که دوستش داريم باشد، به عنوان واکنشي در مقابل اين ناراحتي تلقي مي شود و موقتي است.                                                                                                                                                                                                                                     چه اين خصوصيت با وجودتان عجين شده باشد و چه فقط واکنشي موقتي به يک حادثه باشد، با ايجاد تغييراتي در مغز شما همراه است. مغز از ميليون ها سلول عصبي تشکيل شده است که پيام ها را به اعضاء مختلف بدن رسانده و دريافت مي کنند. ممکن است اين پيام ها با ايجاد نا تعادلي شيميايي مختل شوند.                                                                              خجالت ندارد اگر براي مداواي اين عدم تعادل و بالا تر بردن کيفيت زندگيتان دنبال مشاوره و درمان پزشکي باشيد. اگر احساساتي مثل نا اميدي، کمبود انرژي و نا تواني در انجام کارها دو هفته ادامه پيدا کرد، مي توانند علائمي از افسردگي به حساب آيند. مي توانيد براي دوباره به دست آوردن کنترل مغزتان دنبال درمان باشيد.                                                              اگر اين منفي بافي هاي شما نتيجه عادت است نه حالت هاي قابل درمان پزشکي، راه هايي براي مقابله با آن وجود دارد. در اين جا به چند نکته اشاره مي کنيم که به مثبت انديشي شما کمک مي کند.                                                                                                                                                                                                                          انگيزه تان را مشخص کنيد                                                                                                                                                                                                             آگاه باشيد چه زماني تفکرات منفي بر شما غلبه مي کنند. زماني که خسته يا گرسنه هستيد يا زماني که فشار کاريتان زياد است. ممکن است تفکراتتان تغيير پيدا کنند. کنترل افکار منفي به شما کمک مي کند که انگيزه و سبب آن را بفهميد و اين باعث مي شود که بتوانيد دوباره کنترل خودتان را در دست بگيريد.                                                                                                                                                                                                            عيبجويي از خود را کنار بگذاريد                                                                                                                                                                                                        در مسيرتان انتظار دست انداز هم داشته باشيد و آن ها را بپذيريد. افکار منفي، بدگويي و عيبجويي از خود را از ذهنتان بيرون کنيد. در مورد مسائل و اتفاقات گذشته فکر نکنيد، فقط از آن ها تجربه بگيريد و به راهتان ادامه بدهيد. تغيير ديدگاهتان در مورد دنيا به شما اجازه مي دهد تا در مشکلات و گرفتاري ها دنبال شانس باشيد.                                                                                                                                                                                   خود را با شرايط وفق دهيد                                                                                                                                                                                                            زمان هايي را که در گذشته منفي بيني به سراغتان آمده را به ياد آوريد و به خود ياد آور شويد که چگونه آن را پشت سر گذاشته ايد.  حتي براي يک فرد مبتلا به منفي بيني يا کسي که دچار افسردگي است هم اميد هميشه وجود دارد. سعي کنيد اعتماد به نفستان را بالا ببريد و با اين کار، رفتارهايتان جنبه ي مثبت بيشتري خواهند گرفت.                                                                                                                                                                    قبل از اينکه چيزي بگوييد، فکر کنيد                                                                            خود را مجبور کنيد که براي چند روز هيچ حرف منفي بر زبان نياوريد. قبل از اينکه حرفي بزنيد، در مورد آن خوب فکر کنيد. اين عادت جديد را در خود ايجاد کنيد که براي خود و ديگران ارزش بيشتري قائل شويد و قبولشان داشته باشيد.                                                                                                                                                                                    دنبال کمک باشيد                                                                                                اگر مي بينيد که افکار منفيتان روي يک نقطه متمرکز شده اند، از افراد ديگري که تجربه اي مشابه داشته اند کمک بگيريد. حتي رفتن به چند جلسه مشاوره با افراد متخصص به شما کمکمي کند که بهتر با مشکلات زندگي دست و پنجه نرم کنيد و ديدگاهتان را توسعه دهيد.                                                                                                                            ديدگاهتان را تغيير دهيد                                                                                         به افراد نيازمند کمک کنيد، چون اين باعث مي شود که جنبه هاي مثبت زندگي خودتان را بهتر ببينيد. منفي بافي هاي ما بيشتر به اين دليل است که براي جلو رفتن، بالا رفتن درآمدمان و بيشتر کردن ثروتمان صبر نداريم.                                                                                                                                                                                                      از دوستتان کمک بگيريد                                                                                          از يک دوست مطمئن بخواهيد که وقتي بدبين شديد يا شروع به منفي بافي کرديد به شما اطلاع دهد. براي اين کار علامتي در نظر بگيريد تا ديگران از آن بويي نبرند. بعد از متوجه شدن، سريعاً در صدد جبران برآييد و آن فکر يا عمل بدبينانه را اصلاح کنيد. مهم تغيير رفتارهايتان و تعويض آن ها با عادت هاي جديد و سالم تر است.                                                                                                                                                                               از افراد بدبين دوري کنيد                                                                                        افراد منفي باف و بدبين را از زندگيتان بيرون کنيد، زيرا ممکن است تحت تاثير آنها قرار گيريد. اگر تمايلي به تغيير ندارند، ارتباطتان را با آن ها محدود کنيد.                                                                                                                                                                        دنبال کارهاي فوق برنامه باشيد                                                                                دنبال يک سرگرمي براي خودتان بگرديد. داشتن علائق و سرگرمي هايي بيرون از منزل و هر روز ورزش کردن، تاثيرات مثبتي روي مغزتان مي گذارد. ممکن است فکر کنيد که براي اينطور فعاليت هاي فوق برنامه وقتي نداريد، اما اگر دوباره به وضعيت خودتان و کارهايتان فکر کنيد، کمي براي خودتان متاسف خواهيد شد. و اين انرژي تازه اي به شما مي دهد.                                                                                                                                                          استوار باشيد                                                                                                                                                                                                                            ببينيد چه چيز براي زندگي شما خوب و مناسب است و توانايي ها و مهارت ها و استعدادهايتان را کشف کنيد. تفکرات مثبت را هميشه جلوي مغزتان بگذاريد تا تفکرات منفي ديگر اجازه غلبه کردن بر شما را پيدا نکنند.

www.OsmanArrib.blogfa.com

تمرين ورزشي براي داشتن کمر و قفسه سينه زيبا

تمرين ورزشي براي داشتن کمر و قفسه سينه زيبا

فکر ميکنيد براي زيبا و خوش فرم کردن بالاي کمر و قفسه سينه تان، حتماً بايد به باشگاه برويد و از دستگاه هاي بـدنســازي استفاده کنيد؟ نه، اينطور نيست. درست است کـه ايـن دو نـاحيه از بزرگترين و قوي ترين عضلات و ماهيچه هـاي بدن تشکـيل شده، امــا در خـانه هـم مـي تـوانـيد با استفاده از وزنه هاي آزاد ، نوارهاي مقاومتي مخصوص و وزن بدن خودتان هم نتيجه بگيريد . نتيجه اي که مي توانيد با استفاده از اين وسائل در خانه بگيريد، خيلي بيشتر يا کمتـر از دستگاه هاي بدنسازي نيست، فقط نوع تمرينات متفاوت است—و البته ارزان تر هم برايتان درمي آيد.

مـثلاً وقتي براي انجام تمرينات پرس سينه از وزنه هاي آزاد استفاده مي کنيد، بـايد از عضلات ديگر براي رهبري و تثبيت حـرکت وزنـه هـا استفـاده کنـيـد. در دستگاه پرس سينه در بـاشـگاه هـا، اين وزنه هاي براي شما به صورت ثابت قرار گرفته اند. اما با اينکه مــي توانيد نسبت به پرس سينه با وزنه هاي آزاد، وزنه هاي بيشتر و سنگينتري را در دستگاه پرس سينه حرکت دهيد، اما تمرينتان چندان مفيدتر نسبت به آن نخواهد بود. وقتي نوبت به فرم دادن به بدنتان مي رسد، تنوع تمرينات حرف اول را مي زند. با استفاده از انواع مختلف تمرينات مقاومتي، عضلاتتان را به کار مي اندازيد و نتايج فوق العاده اي به دست خواهيد آورد. به علاوه، حوصله تان از تمرينات يکنواخت هم سر نخواهد رفت.

در اين مقاله سه تمرين بدنسازي مفيد برايتان در نظر گرفته ايم. اگر تازه کار هستيد، فقط با يکي از اين تمرينات شروع کنيد و با بالا رفتن تجربه و کاراييتان ساير تمرينات را هم در ست هاي 8 تا 15 تکراره انجام دهيد.

پرس سينه با دمبل

اين تمرين را مي توانيد روي زواياي مختلف سکو يا نيمکت انجام دهيد تا روي قسمت هاي مختلف از قفسه سينه تان کار شود.  اگر نيمکت را روي شيب بسيار کمي در سرازيري قرار دهيد، بيشتر تکيه روي قسمت هاي بالايي سينه و شانه ها خواهد بود. اگر نيمکت را روي سطحي صاف قرار دهيد، روي قسمت هاي مياني سينه کار خواهيد کرد. و اگر نيمکت را در شيب سربالايي قرار دهيد، يعني سر پايين تر از پاها قرار داشته باشد، روي قسمت هاي پاييني و بخش کوچکتر سينه کار خواهيد کرد. بهترين حالت اين است که ابتدا نيمکت را در سطح صاف قرار دهيد و بعد آن را در شيب کم سرازيري بگذاريد.

در هر دست يک وزنه قرار دهيد، روي نيمک دراز بکشيد، به صورتي که پاها يا روي زمين قرار گيرند و يا در انتهاي نيمکت. شکم خود را کاملاً  تو بکشيد، اما به هيچ وجه پشتتان را کاملاً صاف نکنيد (پشتتان بايد به صورت طبيعي کمي خميدگي داشته باشد). کف دست ها رو به جلو باشد و وزنه هاي را بالا و به سمت همديگر ببريد، به صورتي که دست ها دقيقاً بالاي شانه هايتان قرار گيرد. به هيچ وجه آرنج را قفل نکنيد و پهناي شانه هاي نيز بايد کاملاً روي سطح نيمکت قرار گيرند. حال خيلي آرام آرنج ها را خم کرده، و آنها را به پايين و به کناره ها، کمي پايين تر از شانه ها بياوريد.  اين حرکت را دوباره تکرار کنيد.

پوش آپ مقاومت با توپ بدنسازي

از توپ بدنسازي مي توان براي آسان تر کردن يا سخت تر کردن اين تمرين سينه استفاده کرد، بستگي به اين دارد که آن را در کدام قسمت بدن قرار دهيد.

پوش آپ مقدماتي: توپ را زير شکمتان قرار دهيد و دست ها روي زمين باشد. با استفاده از دست ها روي زمين راه برويد به صورتي که توپ را هم با خود بکشيد. وقتي توپ به پايين ران هايتان رسيد بايستيد. دست ها را کمي بازتر از عرض شانه ها و چند ساني متر بالاي آنها قرار دهيد. انگشت ها بايد به سمت جلو باشد. سر را هم به موازات بدن قرار دهيد. شکمتان را جمع کنيد تا پشتتان قوس پيدا نکند. حال آرنج ها را خم کرده و شانه ها را به سمت زمين پايين بياوريد، تا اندازه اي که بازوها به موازات زمين درآيند. بدون قفل کردن آرنج، خود را عقب بکشيد و تمرين را دوباره انجام دهيد.

پوش آپ متوسط: تمرين را به همان صورت بالا انجام دهيد اما با اين تفاوت که وقتي با دست ها روي زمين راه مي رويد، زماني متوقف شويد که توپ به زير ساق پايتان برسد.

پوش آپ پيشرفته: تمرين را به همان صورت بالا انجام دهيد، اما با اين تفاوت که وقتي با دست ها روي زمين راه مي رويد، زماني متوقف شويد که توپ به زير پنجه پا برسد.

پرواز دمبل

اين تمرين را نيز مانند پرس سينه مي توان روي نيمکت روي سطوح سرازيري يا سربالايي انجام داد تا روي فيبرهاي مختلف عضلات کار شود. از آنجا که اين تمرين تکيه زيادي روي شانه ها دارد، اگر در اين نواحي آسيب ديده ايد، بهتر است از انجام آن صرف نظر کنيد. فرم و طرز قرارگيري در اين تمرين اهميت بسيار زيادي دارد.                                                                           با گرفتن يک دمبل در هر دست، روي نيمکت دراز بکشيد، پاها يا روي زمين باشد و يا روي انتهاي نيمکت. قوس طبيعي پشت را حفظ کنيد. با کف دست ها که رو به يکديگر هستند، دست ها را مستقيماً در بالاي سينه قرار دهيد. آرنج ها کمي خميده باشد، دست ها را از هم باز کنيد، و آرنج ها را پايين و به کناره هاي بدن بياوريد. آرنج ها را تا جايي پايين بياوريد که به پايين خط قرار گيري شانه ها برسد. باز که وزنه ها را به بالا مي بريد، آرنج ها را کمي خميده نگاه داريد. حرکت را دوباره تکرار کنيد.

www.OsmanArrib.blogfa.com