تفسیر و ترجمه سوره نصر
تفسیر و ترجمه سوره نصر
سوره نصر مدنی و دارای سه آیت میباشد :
(إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ 0 وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا0 فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا0)
ترجمه: 1- هنگام که یاری خدا و پیروزی (فتح مکه) فرا میرسد.
2- و مردم را میبینی که دسته دسته و گروه گروه داخل دین خدا می شوند (اسلام ایمان میاورند).
3 – پروردگار خود را سپاس و ستایش کن، و از او آمرزش (خود و یا ران خویش را از شتاب گری در فرارسیدن فتح و وقوع پیروزی، و اظهار دل تنگی و کلایه از زندگی) بخواه. خداوند (ج) بسیار توبه پذیر است.[1]
شرح مفردات:
1-إِذَا ظرف زمان مستقبل است .
2 – نصرالله: کمک و کمک کردن خدا (ج) بر حاصل شدن مطلوب.
3 – والفتح: حاصل شدن مطلوب که بود موقوف یا متعلق به نصرت خدا و یا فتح، عبارت از جدائی بر بالای دیگرش، و مراد به فتح در این جا فتح مکه است، فرق بین نصر و فتح، نصر سبب از برای فتح بوده و از همین جهت ابتدا ء نصر را ذکر شده و بعدأ فتح را برآن معطوف گردانده شده.
4 – دین الله: دین اسلام.
5 – أفواجأ: جمع فوج: عبارت از جماع بزرگ و طائفه، ماننده اهل مکه، طائفه یمن، هوازین و سایر قبایل عرب.
6 – فسبیح بحمد ربک: نسبت پاکی کنید به خداوند.
7 – و أستغفره: طلب میکنند از خداوند مغفرت. رجوعی است از من به طرف خداوند.[2]
تفسیر سوره نصر:
در سر آغاز این سوره پیام و الهام معین و مشخص برای ایجاد جهان بینی ویژه ای درباره حقیقت و حوادث است که در این جهان است، و در باره حوادث است که در این زندگی روی میدهد. از نقش پیامبر(ص) و نقش مؤمنان راجع به این دعوت، وحد و مرزی که در این کار بدان میرسند، صحبت میکند... این پیام و الهام در این فرموده خداوند بزرگوار مجسم میگردد.[3]
اذا جاء نصرالله و الفتح: هنگام که یاری خدا فرا رسد.
مقصود از فتح و پیروزی فتح در مرکه ای نیست بلکه آن فتح فیصل و سر نوشت ساز است. که پس از آن هیچ نیروی قابلیت قیام و مزاحمت را در برابر اسلام نداشته باشد و این امر آشکار گردد که اکنون این دین غالب شدنی است. عده ای از مفسرین مقصود ازین فتح را فتح مکه گرفته اند ولی فتح در سال هشتم هجرت نصیب اسلام گردیده بود و این سوره در اواخر سال دهم هجرت نزول یافت، طوریکه از روایات حضرت عبدالله بن عمر و حضرت سراء بنت نبهانی آشکار است و آنرا مادر دیباچه این سوره نقل کرده ایم. افزوده برآن این قول حضرت عبدالله ابن عباس نیز مخالف با این تفسیر واقع میگردد که گفته اند این سوره واپسین سوره قرآن است.
زیرا اگر مراد از فتح، فتح مکه باشد پس درآن صورت سوره توبه کاملأ پس از فتح مکه فرود آمده بود، لذا این سوره چطور واپسین قرآن میتواند باشد.شکی نیست که فتح مکه از این لحاظ فیصله کن بوده که از آن مشرکین عرب تا حدی تهدید شدند و حوصله همت شان در برابر اسلام به پستی گرایید، ولی با آن همه دست از مخالفت با اسلام نگرفتند و معرکه های طایف و حنین پس از فتح مکه در گرفته بودند. همان بود که غلبه و چیره گی کامل اسلام به اعراب کم و بیش مدت دو سال دیگر را در بر گرفت.[4]
و رأیت الناس یدخلون فی دین الله أفواجأ: یعنی آن زمان گذشت که مردم تک، تک تن یا دو تا دو تا داخل اسلام شدند. و آن زمان رسیده که قبیله های بسته و ساکنان یک منطقه کامل بدون هیچ پیکار و قیام خود به خود مشرف به اسلام گردند. این وضع در سال نهم هجری آغاز یافت و از این جهت این سال را سال وفود سال هیلتها مینامند. در این سال از هر گوشه و کران کشور عرب به حضور رسالت مأب رسول الله (ص) باریاب میشدند و بدست مبارک ایشان قبول بیعت اسلام میکردند تا اینکه در سال ده هجری هنگام که آن حضرت به حجت الوداع تشریف بردند آنگاه سرزمین عرب کاملأ زیر فرمان اسلام قرار داشت و مشرکی در سرتاسر اعراب وجود نداشت.[5]
بنابر این پیام الهام، و بنابر این جهان بینی ویژه ای که این پیام الهام درباره حقیقت کار پدید می آورد، کار پیغمبر (ص) و کسانیکه همراه او هستند و یاران او بشمارند، در برابر این بزرگداشت یزدان از ایشان، و اکرام آنان با پیاده کردن یاری و پیروزی خود بر دسته های ایشان، مشخص معین میگردد. کار پیغمبر(ص) و کسانیکه همراه او و یار او هستند، رو کردن به خدا با تسبیح تقدیس و حمد و سپاس و درخواست آمرزش و طلب مغفرت در لحظه پیروزی است.[6]
فسبح بحمد ربک و استغفره إنه کان توابأ: مراد از حمد و ستایش و تعریف الله تعالی است و نیز شکر بجا آوردن او تعالی است. مراد از تسبیح آن است که الله تعالی را از لحاظ پاک و منزه بداند. مقصود از این ارشاد در هم چو وقت این است که هرگاه شما این پدیده ای قدر الهی را مشاهده نمودید همراه با حمد او به تسبیح الله تعالی بپردازید. مقصود از حمد آن است که درباره این پیروزی بس بزرگ گمان نکنید که این نتیجه و ثمر کمال و زحمات خودتان بود بلکه آنرا سر تاسر فضل و مرحمت پروردگارتان بدانید و برآن متشکر باشید و با قلب و زبان از اذعان و اعتراف کنید که همه تعریف آن به الله تعالی میرسد. مقصود از تسبیح این است که الله تعالی پاک و منزه از آن بدانید که اعلای کلمة الله نیازمند مساعی و زحمات تان بود. بر عکس آن شما همواره معتقد با تصمیم و اخلاص باشید زیرا پیروزی همه مساعی و کوششهایتان به تأئید و نصرت الهی منحصر بوده و او هر بنده اش که میخواست همین کار را میگرفت و میتوانست بگیرد. این است احسان الله تعالی بر شما که وی این خدمت را به وسیله شما انجام و به دستان کلمه دین خود را بلند و بالا ساخت. افزون بر آن تسبیح یعنی سبحان الله. این کلمه را هنگام تعجب نیز میگویند، یعنی هرگاه یک واقعه شگفت آور و متحیر العقول پیش آید آن گاه میگویند سبحان الله این چه شد، و مطلب و مقصود آن میباشد که این واقعه حیران کننده از قدرت خداوند تعالی انجام گرفته و گرفته و گرنه هیچ نیروی دینوی آن را نمیتوانست صورت دهد و نمیتواند چنین کار را بکند.[7]
تسبیح و تقدیس و حمد سپاس برای اینکه خداوند برایشان منت نهاده است و آنان را امناء دعوت خود و پاس داران آئین خویش نموده است. و بر اینکه خداوند بر جملگی انسانها منت نهاده است به وسیله اینکه دین خود را یاری داده است و آئین خود را گردانده است، و فتح را بهره پیغمبرش فرموده است؛ و مردمان را گروه گروه بخیر سر شار و همه جا گستر در آورده است؛ پس از این که کور و گمراهی و زیان باری دامنگیر شان است. استغفار و طلب آمرزش از شرایط و ظروف روانی زیاد دقیق و لطیفی که پیش آمده است.
استغفار و طلب آمرزش از تکبری که گاه بر دل غالب می آید؛ یا به قلب سر مستی و پیروزی بعد از طول مبارزه؛ و شادی ظفر بعد از طول رنج رخنه میکند. این هم راه ورود بدل انسان دارد و بستن آن مشکل است؛ پس باید از این استغفار و آمرزش خواست.
استغفار کردن و طلب آمرزش نمودن از چیزیکه چه بسا بر دل غلبه میکند یا بدان رخنه مینماید در زمان مبارزه طولانی و رنگ؛ و یا از ترس و هراس که در برابر سر سختی دشمن طاغی و یاغی و انسان دست می دهد و از غم و اندوه که انسان را در همچو اوقات فرا میگیرد.
استغفار کردن و طلب آمرزش نمودن از به تنگنا افتادن در وقت شدت و سختی و از ناراحتی از تأخیر وعده ای که خدا به پیروزی داده است، و از گرفتار پریشانی و نابسامانی شدن که خداوند(ج) درجائی دیگری راجع فرموده است.[8]
(أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِكُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَزُلْزِلُواْ حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِيبٌ)[9]
ترجمه: آیا می پندارید که در بهشت داخل میشوید، حال آنکه هنوز پیش نیامده شمارا حالت آنانکه گذشتند پیش از شما رسید با ایشان سختی و محنت جنبانیده شدند تا آنکه میگفت پیغمبر و آنانکه ایمان آورده اند باوی که میآید مدد خدا آگاه شوید هر آینه مدد خدا نزدیک است.[10]
از این گونه چیزها استغفار میگردد و طلب آمرزش میشود.
استغفار کردن و طلب آمرزش نمودن از قصور و کوتاهی در حمد سپاس خدا گفتن شکر نعمت به جا آوردن. تلاش انسان هر اندازه هم باشد اندک ناچیز و محدود است و نعمت های خدا پیوسته ریزان و جوشان و فراوان است.
(وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَةَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا)[11] ترجمه: اگر بخواهید نعمت های خدا را بر شمارید، نمیتوانید آنها را سر شماری کنید. از همچون کوتاهی و قصور باید استغفار کرد و طلب آمرزش نمود... استغفار کردن و طلب آمرزش نمودن در لحظه پیروزی لطف دیگری دارد.[12]
یعنی اکنون از پروردگارت استدعا کن که خدمت را که به شما سپرده بود در انجام آن اگر کوتاهی رخ داده باشد یا تقصیر شده باشد آنرا آمرزش فرماید. این است همان درس ادیب مه در اسلام به بنده پروردگارش انجام دهد و در آن فیداکاری کرده باشد.
و هر قدر جان فشانی کرده و حتی بندگی را اداء کرده باشد نباید تصور کند و بپندارد که حقیکه پروردگارش بر وی داشت آنرا اداء کرده و بجا آورده است بلکه پیوسته در این فکر باشد که آنچه وظیفه اش بوده آن را هنوز بجا نیاورده و کاملأ وفا نکرده است، و از الله تعالی استدعا کند و طلب عفو کند. که کوتاهی و تقصیر که در را ه اداء حق کرده باشد آنرا عفو قرار دهد و آمرزش فرماید این خدمت خیلی اندک را قبول و منظور فرماید. این درس ادب به پیامبر خدا(ص) داده شکر که افزوده از آن انسان سعی کننده تر و کوشانتری از وی (ص) در راه خدا کسی دیگر را نباید تصور کرد و نمیتوان تصور کرد. پس کیست که به مقام برسد که آنجا سعی و عمل خود راه بزرگ تر و اضافه تر دانسته مبتلا مداهنه قرار گیرد که گوئی وی حق را کاملأ بجا آورده که الله تعالی بر وی داشت. حق خداوند خیلی بالاتر از آن است که انسان آن را بجا آورد.
این فرمان الله همیشه به مسلمانان درس میدهد که عبارت و ریاضت خود را هرگز و هیچ گاه بزرگ و مهم نداند و خدمت را که در راه دین انجام میدهند بزرگتر ندانند بلکه جان خود را پس از قربانی در راه خدا نیز چنین بدانند که این بود حق خداوند که هنوز کاملأ بجا آورده نشده است. هم چنین اگر گاهی فتح و پیروزی در راه خدا و خدمت به اسلام نصیب مسلمانان گردد پس آن را نتیجه فضل و کمال خود ندانند و مبتلای محرومیات نگردند آنگاه نیز سری نیاز و نیایش را بحضور و بارگاهی خداوند (ج) فرود آرند و به حمد و تسبیح بپردازند.[13]
احکام آیـات:
1 – هر آن نعمت که از جانب خدا باشد واجب میشود شکر و سپاس گذاری خدا بر بنده ای بدلیل این که خداوند اهل شکر و ثنا وصفت است.
از جهت همین نعمت که پیام بر خدا و امت آن ثبوت نصرت، غلبه بر بالای دشمن فتح مکه که عبارت: از مقربیت الحرام یا کعبه شریف قبله مسلمین است، میباشد.
2 – از این آیه دانسته میشود امر خداوند بر پیامبرش به کثرت نماز و پاک شمردن خداوند از هر آن چیزیکه مناسبت به شأن خداوند نیست. خداوند توبه زیاد میپذیرد و از تسبیح گویان و کسانیکه طلب استغفار از آن میکنند وقتیکه پیامبر(ص) در حال که معصوم است امر بر استغفار میشود. پس چه است گمان غیر در پیامبر (ص) چنانچه روایت شده است مسلم از عایشه (رضی الله عنها) گفت: عایشة (رضی الله عنها) بود پیام بر خدا زیاد میگفت: به زبانش نسبت پاکی است خدا را و لایق ثنا و صفت خداوند بوده طلب مغفرت میکنم خدا را گفت: عایشه که گفتم یا رسول الله دیدم ترا که زیات میگفتی (سبحان الله و بحمده، استغفرالله و أتوبه إلیه) پس گفت پیامبر خدا (ص) خبرداده است.
پروردگارم مرا این که ببینم علامه امت خود را در همین (سبحان الله و بحمده) وقت دیدم من که امت زیاد قول به (سبحان الله ... ) میکند به تحقیق من میبینم امت خود را در نصرت خدا(ج).
3 – دین خداوند عبارت از اسلام است. چنانچه قول خداوند (إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ)[14]
(وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ)[15]
4 – ایمان مقلد صحیح است بنزد جمهور فقها و کثیر از متکلمین زیرا که خداوند حکم کرده به صحت آن.
5 – امر کرده است خداوند به تهمید زیرا که اشتغال به آنچه که لازم میشود بر خالق که عبارت از تسبیح و حمت است مقدم کرده بر اشتغال بر نفس.
6 – آیت دلالت میکند بر فضل تسبیح و تحمید به این طرزیکه گرداننده است آنرا در ادای آنچه که واجب بر پیغمبر و امتش از شکر نعمت نصر و فتح کافی.[16]
نکات بلاغی
1 – در نصرالله و الفتح ذکر خاص بعد از عام آمده است.
2 – و رایت الناس، متضمن اطلاق عام وارده خاص است.
3 – منظور از دین در (فی دین الله) اسلام است. و به منظور تشریف به الله اضافه شده است.[17]
آخرین سوره و آخرین آیات قرآن:
در صحیح مسلم از حضرت عبدالله ابن عباس رضی الله عنهما منقول است. سوره نصر آخرین سوره قرآن است. مقصود اینکه بعد از آن سوره کامل دیگر نازل نشده است، نزول بعضی آیات در بعضی روایات که بعد از این بیان شده، با این منافاتی ندارد. هم چنان که سوره فاتحه نخستین سوره از همه ای قرآن به این معناست که سوره ای کامل قبل از فاتحه نازل نشده است، نزول چند آیه از سوره های اقرأ، مدثر و غیره قبل از فاتحه با آن منافی نیست.
حضرت عبدالله ابن عمررضی الله عنهما فرموده است که این سوره در حجت الوداع نازل شده است. و پس از آن آیه (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ)[18] نازل گردید، و سپس از نزول اینها رسول خدا (ص) فقط (80) روز در دنیا ماندند، و بعد از (80) روز وفات کردند و پس از آن دو آیه کلاله نازل گردید فقط (50) روز از عمر آن حضرت (ص) مانده بود، سپس آیه (لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ)[19] نازل شد، و پس از آن رسول خدا فقط 35 روز باقی بود، از آن بعد آیه (وَاتَّقُواْ يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللّهِ)[20] نازل گشت که پس از آن رسول خدا در 21 روز مطابق روایت مقاتل 7 روز بعد وفات نمودند.[21]
همه بر این اتفاق دارند که مراد از فتح (إذاجاء نصرالله و الفتح) فتح مکه است، البته درین اختلاف دارند که آیا این سوره قبل از فتح مکه نازل شده است یا بعد از آن، از لفظ (إذاجاء) به ظاهر معلوم میشود قبل از فتح مکه نازل شده است. و در روح المعانی به حواله بحر المحیط روایت موافق با این آمده است که نزول این سوره بعد از بر گشت از غزوه خیبر بیان شده است. و فتح خیبر قبل از فتح مکه، معروف و مشهور است. در تفسیر الروح المعانی به سند عبد بن حمید از حضرت قتاده منقول است کمه رسول خدا(ص) بعد از نزول این سوره تا دو سال زنده ماند، حاصل این روایت نیز این است که این سوره قبل از فتح مکه نازل شده است زیرا از فتح مکمه تا وفات آن حضرت (ص) از دو سال کمتر است. فتح مکه در ماه رمضان سال هشت هجری بوقوع پیوست و وفات آنحضرت در ماه ربیع الاول سال دهم اتفاق افتاد. لذا منظور از آن چه در بعضی روایات آمده است که این سوره در فتح مکه یا حجة الوداع نازل شده است این میباشد که رسول خدا (ص) آن را درین مواقع در جلو مردم تلاوت کرده است و مردم پنداشته اند که اکنون نازل گردیده است[22]