کشور لیبی
v\:* {behavior:url(#default#VML);}
o\:* {behavior:url(#default#VML);}
w\:* {behavior:url(#default#VML);}
.shape {behavior:url(#default#VML);}
Normal
0
false
false
false
false
EN-US
X-NONE
FA
/* Style Definitions */
table.MsoNormalTable
{mso-style-name:"Table Normal";
mso-tstyle-rowband-size:0;
mso-tstyle-colband-size:0;
mso-style-noshow:yes;
mso-style-priority:99;
mso-style-qformat:yes;
mso-style-parent:"";
mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt;
mso-para-margin-top:0cm;
mso-para-margin-right:0cm;
mso-para-margin-bottom:10.0pt;
mso-para-margin-left:0cm;
line-height:115%;
mso-pagination:widow-orphan;
font-size:11.0pt;
font-family:"Calibri","sans-serif";
mso-ascii-font-family:Calibri;
mso-ascii-theme-font:minor-latin;
mso-fareast-font-family:"Times New Roman";
mso-fareast-theme-font:minor-fareast;
mso-hansi-font-family:Calibri;
mso-hansi-theme-font:minor-latin;}
کشور لیبی لیبی کشوری در شمال آفریقا است که در کنار دریای مدیترانه قرار گرفته است و از کشورهای عربی این قاره سبز به حساب میآید. این کشور با مصر، سودان، چاد، نیجر، الجزایرو تونس همسایه است. این کشور هفدهمین کشور وسیع جهان است. پرچم لیبی تنها پرچم در جهان است که تنها یک رنگ دارد و هیچ آرم و نشانی در میان آن دیده نمیشود. ترابلس پایتخت کشور لیبی است. ترابلس را که در شمال غربی لیبی بر کرانه دریای مدیترانه واقع شده، در سده هفتم پیش از میلاد فینیقیها ساختهاند. نام ترابلس گونه عربیشده واژه یونانی تریپولی به معنی «سهشهر» است. سیاست در لیبی در لیبی حکومت به دو بخش تقسیم میشود. یکی بخش انقلابی که از سال 1969 بر سر کار آمده است. معمر قذافی، رهبر تاریخی انقلاب در این کشور است. او با رای مردم انتخاب نشده و به همین دلیل با رای مردم هم نمیتوان او را از کار برکنار کرد. بخش دوم حکومت شامل نمایندگان کنگره است که هر یک بر بخش خود نظارت دارند. اقتصاد در لیبی تولید ناخالص داخلیاین کشور 79/78 میلیارد دلار است و یک میلیون و 82 هزار نفر نیروی کار آن را تشکیل میدهند. نرخ بیکاری در لیبی 30 درصد است و 4/7 درصد از مردم آن زیر خط فقر زندگی میکنند. در سال 2007 میلادی نرخ تورم در این کشور 3/3 درصد برآورد شد. محصولات صادراتی این کشور شامل نفت خام، محصولات فراوری شده پتروشیمی، گاز طبیعی و مواد شیمیایی است که به کشورهای ایتالیا (7/36 درصد)، آلمان (3/14 درصد)، اسپانیا (7/8 درصد)، آمریکا (1/6درصد)، فرانسه (6/5درصد) و ترکیه (3/5درصد) صادر میشود. محصولات وارداتی لیبی شامل ماشینآلات، کالاهای مصرفی، مواد غذایی و تجهیزات حمل و نقل است که از کشورهای ایتالیا (9/18 درصد)، آلمان (9/7 درصد)، چین (5/7درصد)، تونس (3/6درصد)، فرانسه (8/5درصد)، ترکیه (2/5درصد)، آمریکا (7/4درصد)، کره جنوبی (4/3 درصد) و انگلیس (4 درصد) وارد میشود. مردم لیبی جمعیت این کشور شش میلیون و 173 هزار و 579 نفر با میانگین سنی 6/33 سال است. امید به زندگی برای زنان در لیبی 44/79 سال و برای مردان 81/74سال است. بر اساس آمارهای سال 2001 میلادی حدود 3/1 درصد از مردم این کشور به بیماری ایدزمبتلا هستند. 97 درصد از مردم این کشور از نژاد بربر و عرب هستند و مذهب 97 درصد از ليبياييها سنی است. زبانهای رایج در این کشور شامل عربی، انگلیسی و ایتالیایی است. ارتباطات در لیبی در این کشور 483 هزار خط تلفن ثابت و سه میلیون و 928 هزار خط تلفن همراه وجود دارد. لیبی با نام رسمی جمهوری لیبی، کشوری عربی در آفریقای شمالی است. لیبی با کشورهای مصر، سودان، چاد، نیجر، الجزایر و تونس هممرز است. پایتخت لیبی، شهر طِرابلُس است. کشور لیبی با مساحتی در حدود ۱٬۸۰۰٬۰۰۰ کیلومتر مربع چهارمین کشور پهناور قاره آفریقا و هفدهمین کشور پهناور جهان است.[۱] ۱٫۷ میلیون نفر از جمعیت ۶٫۴ میلیون نفری لیبی در پایتخت این کشور، طرابلس، زندگی میکنند. پیرامون ۹۰ درصد از سرزمین لیبی را بیابان و صحراهای بی آب و علف پوشاندهاست. مناطق نسبتاَ سرسبز لیبی در کنارههای دریای مدیترانه قرار گرفتهاست. هیچ رودخانه دائمی در خاک لیبی وجود ندارد و تنها ۲ درصد خاک آن کاربرد کشاورزی دارد. بخش عمدهٔ مواد غذایی مورد نیاز مردم لیبی از خارج وارد میشود.[۲] لیبی از دید تراکم جمعیت یکی از کمتراکمترین کشورهای دنیاست. مساحت لیبی اندکی بزرگتر از ایران است، ولی جمعیت آن کمتر از یک دهم ایران است. ۹۰ درصد از جمیعت ۶٫۵ میلیون نفری این کشور کشور در باریکهای از کنارههای مدیترانهای این کشور میزیند و دیگر از مناطق آن تقریباَ تهی از باشندهاست و تنها قبیلههای بیابانگرد (بدوی) در آن روزگار میگذرانند.[۳] لیبی به طور سنتی به سه منطقه اصلی به نامهای «اقلیم طرابلس»، «فزّان» و «بَرقه» بخش میشود که این سه منطقه در زبانهای غربی به ترتیب Tripolitania و Fezzan و Cyrenaica نامیده میشوند. کشور لیبی یکی از ۱۰ کشور اصلی صادرکننده نفت در جهان است و تولید ناخالص ملی سرانه آن جزو بالاترینها در آفریقا است.[۴] لیبی به صورت «پادشاهی لیبی» در سال ۱۹۵۱ به استقلال رسید و از ۱۹۶۹ به تا سال ۲۰۱۱ توسط معمر قذافی که با انجام یک کودتای نظامی بر سر کار آمد رهبری شد. با بروز جنگ داخلی در سال ۲۰۱۱ و پیروزی نسبی مخالفین قذافی، بخش اعظمی از لیبی در حال حاضر در کنترل شورای ملی انتقالی اداره میشود. کرسی لیبی در سازمان ملل از تاریخ ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۱ به دست شورای ملی انتقالی سپرده شدهاست.[۵][۶] در ماه فوریه ۲۰۱۱ اعتراضات گستردهای در لیبی علیه حکومت معمر قذافی آغاز شد که باعث شد به مرور بخشهای مختلفی از این کشور از کنترل نیروهای حکومت خارج شود. تاریخ[ویرایش] عمر مختار بخش خاوری لیبی (برقهیا سیرنائیکا) در نیمه نخست سده یکم پیش از میلاد زیر فرمانروایی یونانیها درآمد. باختر لیبی یا بخش طرابس تا ۲۰۰ سال پیش از زایش مسیح بخشی از کشور کارتاژهابود. در سده یکم میلادی هر دو بخش لیبی زیر فرمانروایی امپراتوری رومقرار گرفتند و پس از آن نیز امپراتوری بیزانس (روم شرقی) بر آنها حاکم شد. از نیمه دوم سده هفتم میلادی، کشورگشایی عربها به لیبی هم رسید و پای اسلام به این کشور هم کشیده شد. دوران حکومت چندین خلافت عربی بر لیبی سرانجام در قرن شانزدهم و با چیرگی عثمانیبر این کشور پایان یافت.[۷] تاریخ معاصر لیبی بیشتر از جهت جنگ مردم لیبی با اشغالگران ایتالیایی اهمیّت دارد. در سالهای ۱۹۱۱ و ۱۹۱۲ ایتالیا سیرنایکا و طرابلس را از چنگ امپراتوری عثمانی به درآورد و در سال ۱۹۳۴ از این دو بخش مستعمره لیبی ساخته شد. در جریان جنگ جهانی دوم، لیبی یکی از میدانهای اصلی نبرد متفقین از یک سو و ایتالیا و آلمان از سوی دیگر بود. در سال ۱۹۴۷ ایتالیا از فرمانروایی بر لیبی دست کشید و چهار سال بعد با برپایی حکومت پادشاهی سلطان ادریساستقلال آن اعلام شد.[۸]در سال ۱۹۶۹ شماری از افسران ارتش لیبی به فرماندهی معمر قذافی که در آن زمان ۲۷ سال داشت، پادشاهی ادریس را برانداختند و سپس «جماهیر مردمی سوسیالیستی» در لیبی برپا ساختند.[۹]حکومت قذافی صنایع این کشور را دولتی کرد و در عرصه سیاست خارجی رویکردی ضدغربی و در عین حال دائماَ متغیر در پیش گرفت. این تغییر و چرخشها مناسبات لیبی را حتی با شماری از کشورهای عربی نیز تنشآلود کرد.[۱۰] طرابلس پایتخت کشور لیبیاست. طرابلس را که در شمال غربی لیبی بر کرانه دریای مدیترانه واقع شده در سده هفتم پیش از میلاد فینیقیهاساختهاند. نام طرابلس گونه عربیشده واژه یونانی تریپولیس به معنی «سهشهر» است. نوشتار اصلی: اعتراضات سراسری در لیبی (۲۰۱۱) مجموعهای از راهپیماییهای خیابانی، اعتراضات و نافرمانیهای مدنیعلیه حکومت لیبی و رهبر آن، معمر قذافیاست که از ۱۳ژانویه۲۰۱۱میلادی، در کشور لیبی آغاز شد و از روز ۱۷فوریه۲۰۱۱میلادی، به شکلی گستردهتر درآمد و با برخوردهای خونین و خشونتآمیز حاکمیت با مردم معترض روبهرو شد. در سحرگاه ۳۱مرداد۱۳۹۰ (۲۲اوت ۲۰۱۱) مخالفان توانستند وارد طرابلس شوند و در همان روز یکی از دو تلویزیون ملی کشور را تحت کنترل خود بگیرند و تعدادی از نزدیکان معمر قذافی را دستگیر کنند. ساعاتی بعد یکی از پسران قذافی در خیابانهای طرابلس ظاهر شد و خبر دستگیری خود را تکذیب کرد.[۱۱][۱۲][۱۳][۱۴] لیبی کشورهایی که شواری انتقالی ملی را به عنوان تنها نمایندهٔ مردم لیبی به رسمیت میشناسند کشورهایی که ارتباط غیر رسمی با بنغازی دارند ولی به طور آن را به رسمیت نشناختهاند کشورهایی که تنها دولت قذافی را به رسمیت میشناسند کشورهایی که اعلام کردهاند شورای ملی انتقالی را به رسمیت نخواهند شناخت شورای ملی انتقالی، لیبیِ مخالفِ قذافی را طی جنگ داخلی سال ۲۰۱۱نمایندگی میکند.[۱۵]در تاریخ ۵ مارس ۲۰۱۱ شورا خود را به عنوان نمایندهٔ همه لیبی معرفی کرد. تا تاریخ ۲۶ اوت ۲۰۱۱، ۶۵ کشور این شورا را به عنوان دولت موقت لیبی به رسمیت شناختهاند. این کشورها شامل فرانسه، [۱۶][۱۷][۱۸]قطر، [۱۹]ایتالیا، [۲۰]آلمان، [۲۱]کانادا، [۲۲]و ترکیه [۲۳]میشوند. این شورا از طرف چندین کشور عربی [۲۴]و اروپایی [۲۵]نیز حمایت میشود. شورا یک دولت انتقالی، هیئت اجرایی، به ریاست محمود جیریلدر تاریخ ۲۳ مارس ۲۰۱۱ تشکیل داد.[۲۶]وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکاشورای انتقالی را تاریخ ۱۵ جولای ۲۰۱۱ به رسمیت شناخت.[۲۷]پس از آن دولت بریتانیادر تاریخ ۲۷ جولای ۲۰۱۱ تمامی دیپلماتهای دولت قذافی را قبل از استقرار دیپلماتهای دولت انتقالی در لندن اخراج کرد.[۲۸] در تاریخ ۱۷ سپتامبر سال ۲۰۱۱ سازمان ملل متحد با ۱۱۴ رای موافقت خود با نشستن نماینده دولت انتقالی بر کرسی لیبی در این سازمان موافقت کرد.[۵][۶] جماهیری عربی سوسیالیستی مردمی عظیم[ویرایش] نوع حکومت لیبی جماهیری عربی سوسیالیستی مردمی عظیم است. حاکم اصلی این کشور معمر قذافیاست که هیچ مقام رسمی ندارد و معمولاً برادر رهبر و پیشوای انقلاب نامیده میشود. او از طریق کودتای نظامی و برکناری رژیم سلطنتی بر سر کار آمدهاست. در لیبی حکومت به دو بخش تقسیم میشود: یکی بخش انقلابی که از سال ۱۹۶۹ بر سر کار آمدهاست. معمر قذافی، رهبر تاریخی انقلاب در این کشور است. او با رأی مردم انتخاب نشده و به همین دلیل با رأی مردم هم نمیتوان او را از کار برکنار کرد. بخش دوم حکومت شامل بخش جماهیری(جمع جمهوری) که از کمیتههای مردمی تشکیل میشود. در ۲۱ دسامبر ۱۹۸۸ هواپیمای خطوط مسافری پان امریکن بر فراز دهکده لاکربیدر اسکاتلند منفجر شد و تمام ۲۷۰ مسافر و خدمه آن جان باختند. فاجعه هوایی لاکربی در آن سالها به بزرگترین جریان تحقیق و بازجویی تاریخ انگلستان تبدیل شد. این حادثه تروریستی را عموماً حملهای به ایالات متحده تلقی کردند چون ۱۸۹ نفر از قربانیان آمریکایی بودند. ماجرای لاکربی تا پیش از حوادث تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ مرگبارترین حمله به شهروندان آمریکایی تلقی میشد. دولتهای آمریکا و انگلیس، لیبی را مسئول بمبگذاری در این هواپیما معرفی کردند که به وضع تحریمهای بینالمللی علیه لیبی منجر شد. در سال ۲۰۰۳ دولت لیبی رسماً مسئولیت بمبگذاری در یک هواپیمای مسافربری شرکت پان امریکن در سال ۱۹۸۸ را پذیرفت. عبدالباسط مقراحیتنها فردیاست که در ارتباط با این بمبگذاری محکوم شدهاست، البته او همواره گفته که بیگناه است. روش های علاقه مند کردن نوجوانان به عبادت نوشته شده در تاریخ 1390/06/13 توسط آمر به معروف | نظرات (0) زیربناهای فکری افراد، دیدگاه و عقیده فرد در مورد خداوند، جهان هستی، انسان، معاد و... تاثیر مستقیم بر ایمان و پای بندی او به انجام فرائض و اعمال و رفتار آنان دارد.۱ برای تقویت علاقه نوجوانان به عبادت باید نکات زیر رعایت شود: ۱ -به پیروی از سیره و روایات معصومین(علیهم السلام) توجه وعنایت ویژه ای داشته باشیم. امام علی (علیهم السلام) در رابطه با دوره جوانی می فرمایند:«با توجه به دانش کم جوان، نادانی و جهل او معذور است.۲ توجه به این فرمایش و دیگر دستورات معصومین(علیهم السلام) موجب صبر و متانت بیشتر انسان در قبال خطاها و لغزش های جوان می شود. ۲ - از بیانات یاس آور به طور جدی خودداری شود و لطف و رحمت و مهربانی خداوند را نسبت به همه بندگانش مخصوصا به جوانان یادآور شویم. روان شناسان متعددی چون «راجرز» و «کمزواستیک» رفتار رامتاثر از احساسات دانسته اند. طرز تلقی ها، ادراکات و احساسات، تعیین کننده رفتارند. بدین سبب اگر مربی، آموزه های دینی را در قالبی مطرح سازد که فقط با احساس ترس، یاس و منفی گرایی همراه باشد، اهداف بالنده تربیتی دینی محقق نخواهد شد.۳امام صادق(علیه السلام) فرمودند:«دوست داشتن برتر از ترسیدن است».۴ ۳ -با محبت و توجه ویژه در اعطای هدایایی در مناسبت های مختلف، باید دل فرزندان را بیش از پیش به خود متمایل کرد تا برای جبران کمبودهای عاطفی خود، به بیرون از خانه و دوستان غیرصالح پناه نبرند. پیامبر(صلی ا... علیه و آله) درباره اکرام فرزندان فرمودند:«فرزندان خود را احترام و نیکو تربیت کنید.»۵ ۴ -از بداخلاقی و خشونت پرهیز شود. امام علی (علیه السلام) در این زمینه می فرمایند: «بداخلاقی دوست و خویشان را فراری می دهد و بیگانه را به بی اعتنایی و بی توجهی وامی دارد».۶ ۵ -تغافل نسبت به برخی از خطاهای فرزندان و وانمود کردن به بی اطلاعی از برخی اشتباهات او نکته مهمی است؛ چرا که در غیر این صورت حیا و خویشتن داری او نسبت به شما کاهش می یابد. امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «شخص عاقل نیمی از او صبر و تحمل و نیم دیگر او تغافل است.«۷ ۶ -حتی المقدور از نصیحت مستقیم پرهیز شود و خواسته های خود را غیرمستقیم طرح کند. امام رضا(علیه السلام) می فرمایند:«از پدرم شنیدم که فرمودند:نصیحت خشن است و بر دیگران سخت می آید.»۸ ۷ -تقید به حضور بیشتر و صمیمانه در کنار خانواده (به ویژه پدر خانواده) به خصوص در ساعاتی که همه اعضای خانواده حضور دارند موجب مهر و صمیمیت محیط خانواده می شود. ۸ -انطباق کامل بین گفتار و کردار والدین و مربیان لازم است زیرا آن چه را که از دیگران می خواهیم، باید خود به نحو مطلوب به آن پایبند باشیم. امام صادق(علیه السلام) فرمود:«مردم را به غیر زبان (با عمل) به خیر دعوت کنید.»۹ ۹ -با پرهیز از زبان تحکم، زور و تهدید و استفاده از زبان تحلیل، تفهیم و بیان حکمت احکام. زیرا تبیین کردن منطقی اسلام می تواند آسیبی باشد که به دین گریزی جوانان مسلمان منتهی شود، همان گونه که سبب دست کشیدن مسیحیان از مسیحیت و گرایش به دین اسلام اقناع نشدن منطقی آنان از دین شان است. ۱۰ -تلاش منطقی برای ایجاد زمینه حضور او در اماکن و مجالس مذهبی(که خالی از خرافات و پیرایه های غیرمنطقی است) و آشنایی با چهره های موفق مذهبی میزان پایبندی او را به آموزه های دینی تقویت خواهد کرد. اگر در مناسبت های مذهبی چنین جلساتی را در منزل خویش برپا کنید و به او نیز مسئولیتی در این مجالس بدهید بی تاثیر نخواهد بود فرزندی که در خانوادهای لبریز از یاد و محبت خدا به دنیا میآید، هیچگاه نیازی ندارد که آموزش ویژه برای نماز ببیند. در خانهای که اهل آن همگی مقید به آداب دینی هستند، چگونه ممکن است فرزندشان گریزان از خدا باشد؟! به گزارش فارس، سوال «روشهای مؤثر در جذب کودک به نماز و آموزه های دینی کدام است؟»، دغدغه بسیاری از مادران و مربیان در جامعه امروزی است و از آنجا که درباره روشهای موثر در جذب کودک به آموزههای دینی سخن فراوان است و بنای ما بر اختصار است، به صورت مختصر چند روش کاربردی که والدین میتوانند، با به کارگیری آنها اثر مثبت در نهادینه نمودن نماز در فرزند خود به جا بگذارند، توضیح داده میشود. از روشهایی که امروزه بیشترین خروجی و تاثیر را در جامعه ما دارد میتوان موارد زیر را نام برد: الف) الگو دهی از جمله روشهای مؤثر و سریعالانتقال مطرح در روانشناسی رشد، روش الگوپذیری است، اگر پدر و مادر، والدین و اولیاء قبل از اینکه بخواهند کودک را با آداب اسلامی آشنا کنند، خود متخلق به اخلاق نبوی و اسلامی باشند و خود عمل کنند، کودک نیز تقلید کرده و عمل خواهد کرد، زیرا از سن 1 تا 7 سال کودک بدون دانستن فلسفه کار صرفاً آن را تکرار میکند و این مساله در همه جوامع پذیرفته شده است و حتی نسبت به افراد بزرگسال نیز تاثیرگذار است، لذا در آموزههای دینی بر آن تاکید شده است، مثلاً در روایتی از صادق آل محمد علیهمالسلام آمده است «کونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَیرِ اَ لسِنَتِكُم، لِيَرَوا مِنكُم الوَرَعَ وَالجتِهادَ وَالصَّلاةَ وَالخَیرَ، فَاِنَّ ذلِكَ داعيَةٌ»؛ «مردم را به غیر از زبان خود، دعوت کنید، تا پرهیزکارى و کوشش در عبادت و نماز و خوبى را از شما ببینند، زیرا اینها خود دعوت کننده است».[1] بنابراین اگر در محیط خانواده فرهنگ نماز گسترش و ژرفا یابد، اگر ترنم نماز فضای خانه را معطر کند، اگر فرزندان پدر و مادر را به قصد نماز بیابند، بی هیچ تردید آنان نیز الگوی خویش را از خانواده خواهند گرفت و انس و الفت با نماز خواهند یافت که ره آور آن پرهیز از فحشا و منکر و گریز از آلودگی و همسایگی با پاکی و تهذیب صفا و صداقت خواهد بود. ب) فضاسازی معنوی فرزندی که در خانوادهای لبریز از یاد و محبت خدا به دنیا میآید، هیچگاه نیازی ندارد که آموزش ویژه برای نماز ببیند، زیرا از همان آغاز تولد در گوشش اذان و اقامه میگویند و او را به «صلوه» و «فلاح» و «خیرالعمل» دعوت میکنند، در خانهای که والدین به مناجات شبانه بر میخیزند و اهل خانه همگی معتقد و مقید به آداب دینی هستند، چگونه ممکن است فرزندشان گریزان و روی گردان از خدا باشد؟ جابر بن عبدالله انصاری از رسول خدا سوال کرد «یا رسول الله! دانستیم که چگونه خود را از آتش جهنم نگه داریم؟ با انجام واجبات و پرهیز از محرمات! اما ندانستیم که فرزندان و خانواده خود را چگونه از آتش جهنم حفظ کنیم؟»، آن حضرت در پاسخ فرمودند: «1- اعملو الخیر، خود عامل عمل خیر باشید، 2- واذکروهم بالله، یاد خدا را در دلهایشان زنده کنید، 3- وامروا هم بالمعروف، (این گونه نباشید که آنها را رها کنید، بلکه با رفق و مدارا و ملایمت) آنها را به معروف هدایت و راهنمایی کنید؛ 4- وانهاهم عن المنکر،(آنها را در میان امواج متلاطم دنیا رها نکنید)بلکه او را از آنچه فساد و تباهی میکشد، بازدارید». وقتی فرزند محبت لازم را داشت، آرام، آرام به این کار انس میگیرد، لطف خدا را در نماز در مییابد و پرده غفلت برای او کنار میرود. ج) پاسخ به کنجکاویهای کودک کنجکاوی کودک یک ویژگی طبیعی اوست که پاسخ آن ضمن ایجاد آرامش روحی و روانی کودک، فرصت مناسب در اختیار والدین قرار میدهد تا بتوانند رفتارهای مناسب و مطلوب در او به وجود آورند، بر این اساس وقتی که فرزندان از مادر در مورد مسائل اعتقادی و نماز میپرسند، فرصت مناسب برای ما به وجود آوردهاند، تا بتوانیم با پاسخهای مناسب و یا طرح سؤالات مؤثر در او اثر تربیتی بگذاریم، به عنوان مثال وقتی که فرزندی از پدر یا مادر خود سوال میکند « این میوه چقدر شیرین و خوشمزه است، از کجا آمده و یا درست شده است؟، این ماهی چگونه در آب زندگی میکند و نمیمیرد؟، این آسمان و ستارههای زیبا را چه کسی آفریده است؟ و هزاران سؤال دیگر، به همین شکل که همه ناشی از حس کنجکاوی کودک است، از طریق همین سوالها با همان زبان کودکانه که مناسب دریافت اوست میتوان او را به سازنده و خالق رهنمون کرد، به او در مقابل همه این دادهها و نعمتها آموخت که چگونه باید تشکر و قدردانی کرد و به نماز به عنوان بهترین شیوه تشکر کردن اشاره کرد. د) آموزش مستقیم پدر و مادر باید این را باور کنند که همان گونه که در تامین نیازهای مادی کودک مسؤولیت دارند، در قبال تامین نیازهای معنوی نیز موظف هستند، امام باقر علیهالسلام در یک گفتار حکیمانه مراحل تربیت معنوی فرزندان را شرح داده و چگونگی تربیت آنان را در سنین مختلف بیان میدارد، طبق رهنمود آن حضرت، والدین باید در سه سالگی کلمه توحید «لا اله الا الله» را به کودک یاد دهند، در چهار سالگی کلمه رسالت «محمد رسول الله» را به او بیاموزند و در پایان پنج سالگی او را آزمایش کنند، اگر راست و چپ را میشناسد، صورتش را به سوی قبله متوجه ساخته و به او بگویند رو به سوی قبله سجده کند، در شش سالگی اجزاء نماز، رکوع و سجده صحیح را یادش دهند تا سن او به آخر سال هفتم برسد، در آن موقع به او بگویند: دستها و صورتش را بشوید و آنگاه به نماز بایستد».[2] ه) حضور در مجامع و محافل نماز مشاهدات انسان یکی از عوامل مؤثر در تربیت انسان است، قرآن در آیات متعدد انسان ها را به «دیدن» و «فکر کردن» دعوت میکند، بین «دیدن» و «باور کردن» رابطه مستقیم وجود دارد، باید کاری کنیم که فرزند ما با صحنههای گوناگون اقامه نماز و آماده شدن برای اقامه نماز مواجه شود، شرکت در نمازهای جماعت مسجد محله، شرکت در نماز جمعه و موارد مشابه آن میتواند در تقویت روحیه نمازگزاردن فرزندان ما مؤثر باشد. و) زیبا سازی نماز انسان یک موجود زیبا دوست است و به دنبال زیباییها میرود و این ویژگی را خداوند در وجود آدمی قرار داده است، به خصوص کودک و نوجوان که بیش از بزرگسالان زیباییها را میبیند و دوست دارد، با ترتیب دادن یک سجاده زیبا و چادر نمازی قشنگ برای دختران، جانماز و لباس زیبا برای پسران میتوان رغبت آنها به نماز خواندن و حضور در جمع نمازگزاران را فزونی بخشد، هرقدر والدین بتوانند زیباییها را با نماز خواندن پیوند بزنند، به همان اندازه موفقتر خواهند بود. ز) تشویق همان گونه که قرآن انسانها را به انجام اعمال پسندیده ترغیب میکند و از ارتکاب اعمال زشت به شدت بر حذر میدارد، سخنان پدر، مادر و مربی نیز باید این گونه باشد، جای جای قرآن کریم وعده به بهشت است که نمونهای بارز برای تشویق به عبادت است، پدر و مادر نیز با روشهای مختلف و وعده برآورده ساختن نیازهای فرزند به اسباب بازی و رفتن به سینما، پارک شادی و ... او را به نماز تشویق کنند، البته این تشویق نباید به گونهای باشد که فرزند برآورده شدن نیازها را نتیجه نماز بداند که این آسیب جدی در امر تشویق است. ح) انسان دائم در معرض فراموشی و اشتباه است لذا در قرآن کریم مدام سخن از تنبیه خداوند نسبت به افراد ناشایست است، همین تنبیه برای انسان نیاز است تا او را به کار ناشایستش آگاه سازد، برای همین در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم آمده است « أدب صغار أهل بیتک بلسانک علی الصلاه و الطهور، فاذا بلغوا عشر سنین، فاضرب و لا تجاوز ثلاثا»؛[3] «فرزندان خردسالت را با زبان بر نماز و وضو انس و عادت دهید و آن گاه که به ده سالگی رسیدند، آنها را به خاطر سستی و سهل انگاری در نماز بزن، ولی از سه ضربه فراتر نرو». از این روایت استفاده میشود که قبل از ده سالگی، زدن کودک برای نماز جایز نیست،. البته سنی که بدین منظور مشخص شده، در روایات، متفاوت ذکر شده است -هفت، هشت، نه و سیزده سالگی-بنابراین، لزوم رعایت جانب احتیاط اقتضا دارد که تا آن جا که ممکن است از زدن اجتناب کرده و از روشهای مناسبتر استفاده کرد. اما در مورد تنبیه، توجه به سه نکته زیر الزامی است: 1. روایات اسلامی تنبیه بدنی را فقط در موردی تجویز میکند که جنبه تربیتی و هدایتی داشته باشد، نه این که هرگاه فرزند به دلخواه پدر و مادر و طبق سلیقههای شخصی یا تمایلات نفسانی آنان عمل نکرد، مجاز باشند، او را تنبیه بدنی بکنند؛ زیرا دیگر تنبیه به عنوان عامل بازدارنده از کارهای بد و وادار شدن به کارهای خوب مطرح نیست، بلکه فقط وسیله ای است، برای فرو نشاندن خشم و غضب والدین. 2. والدین مجاز نیستند، کودکان کمتر از هفت سال (و بلکه برای رعایت احتیاط، کودکان کمتر از سیزده سال) خود را برای وادار کردن به نماز خواندن کتک بزنند. 3. حداکثر تنبیه بدنی کودکان شش ضربه است، البته معلم و مربی حق ندارد، بیش از سه ضربه بزند و اگر بیشتر از این اندازه بزند، علاوه بر این که مرتکب حرام شده، بلکه باید قصاص هم بشود. آری انسان بر فطرتی پاک آفریده شده است، بنابراین فقط لازم است آن زنگارهایی که روی آن را پوشانده، کنار زنیم، تحقیقات میدانی حاکی از آن است بیش از 70 در صد افرادی که میل به نماز ندارند، بر اساس عدم تربیت صحیح خانواده به نماز بیرغبت شدهاند.
کشور لیبی لیبی کشوری در شمال آفریقا است که در کنار دریای مدیترانه قرار گرفته است و از کشورهای عربی این قاره سبز به حساب میآید. این کشور با مصر، سودان، چاد، نیجر، الجزایرو تونس همسایه است. این کشور هفدهمین کشور وسیع جهان است. پرچم لیبی تنها پرچم در جهان است که تنها یک رنگ دارد و هیچ آرم و نشانی در میان آن دیده نمیشود. ترابلس پایتخت کشور لیبی است. ترابلس را که در شمال غربی لیبی بر کرانه دریای مدیترانه واقع شده، در سده هفتم پیش از میلاد فینیقیها ساختهاند. نام ترابلس گونه عربیشده واژه یونانی تریپولی به معنی «سهشهر» است. سیاست در لیبی در لیبی حکومت به دو بخش تقسیم میشود. یکی بخش انقلابی که از سال 1969 بر سر کار آمده است. معمر قذافی، رهبر تاریخی انقلاب در این کشور است. او با رای مردم انتخاب نشده و به همین دلیل با رای مردم هم نمیتوان او را از کار برکنار کرد. بخش دوم حکومت شامل نمایندگان کنگره است که هر یک بر بخش خود نظارت دارند. اقتصاد در لیبی تولید ناخالص داخلیاین کشور 79/78 میلیارد دلار است و یک میلیون و 82 هزار نفر نیروی کار آن را تشکیل میدهند. نرخ بیکاری در لیبی 30 درصد است و 4/7 درصد از مردم آن زیر خط فقر زندگی میکنند. در سال 2007 میلادی نرخ تورم در این کشور 3/3 درصد برآورد شد. محصولات صادراتی این کشور شامل نفت خام، محصولات فراوری شده پتروشیمی، گاز طبیعی و مواد شیمیایی است که به کشورهای ایتالیا (7/36 درصد)، آلمان (3/14 درصد)، اسپانیا (7/8 درصد)، آمریکا (1/6درصد)، فرانسه (6/5درصد) و ترکیه (3/5درصد) صادر میشود. محصولات وارداتی لیبی شامل ماشینآلات، کالاهای مصرفی، مواد غذایی و تجهیزات حمل و نقل است که از کشورهای ایتالیا (9/18 درصد)، آلمان (9/7 درصد)، چین (5/7درصد)، تونس (3/6درصد)، فرانسه (8/5درصد)، ترکیه (2/5درصد)، آمریکا (7/4درصد)، کره جنوبی (4/3 درصد) و انگلیس (4 درصد) وارد میشود. مردم لیبی جمعیت این کشور شش میلیون و 173 هزار و 579 نفر با میانگین سنی 6/33 سال است. امید به زندگی برای زنان در لیبی 44/79 سال و برای مردان 81/74سال است. بر اساس آمارهای سال 2001 میلادی حدود 3/1 درصد از مردم این کشور به بیماری ایدزمبتلا هستند. 97 درصد از مردم این کشور از نژاد بربر و عرب هستند و مذهب 97 درصد از ليبياييها سنی است. زبانهای رایج در این کشور شامل عربی، انگلیسی و ایتالیایی است. ارتباطات در لیبی در این کشور 483 هزار خط تلفن ثابت و سه میلیون و 928 هزار خط تلفن همراه وجود دارد. لیبی با نام رسمی جمهوری لیبی، کشوری عربی در آفریقای شمالی است. لیبی با کشورهای مصر، سودان، چاد، نیجر، الجزایر و تونس هممرز است. پایتخت لیبی، شهر طِرابلُس است. کشور لیبی با مساحتی در حدود ۱٬۸۰۰٬۰۰۰ کیلومتر مربع چهارمین کشور پهناور قاره آفریقا و هفدهمین کشور پهناور جهان است.[۱] ۱٫۷ میلیون نفر از جمعیت ۶٫۴ میلیون نفری لیبی در پایتخت این کشور، طرابلس، زندگی میکنند. پیرامون ۹۰ درصد از سرزمین لیبی را بیابان و صحراهای بی آب و علف پوشاندهاست. مناطق نسبتاَ سرسبز لیبی در کنارههای دریای مدیترانه قرار گرفتهاست. هیچ رودخانه دائمی در خاک لیبی وجود ندارد و تنها ۲ درصد خاک آن کاربرد کشاورزی دارد. بخش عمدهٔ مواد غذایی مورد نیاز مردم لیبی از خارج وارد میشود.[۲] لیبی از دید تراکم جمعیت یکی از کمتراکمترین کشورهای دنیاست. مساحت لیبی اندکی بزرگتر از ایران است، ولی جمعیت آن کمتر از یک دهم ایران است. ۹۰ درصد از جمیعت ۶٫۵ میلیون نفری این کشور کشور در باریکهای از کنارههای مدیترانهای این کشور میزیند و دیگر از مناطق آن تقریباَ تهی از باشندهاست و تنها قبیلههای بیابانگرد (بدوی) در آن روزگار میگذرانند.[۳] لیبی به طور سنتی به سه منطقه اصلی به نامهای «اقلیم طرابلس»، «فزّان» و «بَرقه» بخش میشود که این سه منطقه در زبانهای غربی به ترتیب Tripolitania و Fezzan و Cyrenaica نامیده میشوند. کشور لیبی یکی از ۱۰ کشور اصلی صادرکننده نفت در جهان است و تولید ناخالص ملی سرانه آن جزو بالاترینها در آفریقا است.[۴] لیبی به صورت «پادشاهی لیبی» در سال ۱۹۵۱ به استقلال رسید و از ۱۹۶۹ به تا سال ۲۰۱۱ توسط معمر قذافی که با انجام یک کودتای نظامی بر سر کار آمد رهبری شد. با بروز جنگ داخلی در سال ۲۰۱۱ و پیروزی نسبی مخالفین قذافی، بخش اعظمی از لیبی در حال حاضر در کنترل شورای ملی انتقالی اداره میشود. کرسی لیبی در سازمان ملل از تاریخ ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۱ به دست شورای ملی انتقالی سپرده شدهاست.[۵][۶] در ماه فوریه ۲۰۱۱ اعتراضات گستردهای در لیبی علیه حکومت معمر قذافی آغاز شد که باعث شد به مرور بخشهای مختلفی از این کشور از کنترل نیروهای حکومت خارج شود. تاریخ[ویرایش] عمر مختار بخش خاوری لیبی (برقهیا سیرنائیکا) در نیمه نخست سده یکم پیش از میلاد زیر فرمانروایی یونانیها درآمد. باختر لیبی یا بخش طرابس تا ۲۰۰ سال پیش از زایش مسیح بخشی از کشور کارتاژهابود. در سده یکم میلادی هر دو بخش لیبی زیر فرمانروایی امپراتوری رومقرار گرفتند و پس از آن نیز امپراتوری بیزانس (روم شرقی) بر آنها حاکم شد. از نیمه دوم سده هفتم میلادی، کشورگشایی عربها به لیبی هم رسید و پای اسلام به این کشور هم کشیده شد. دوران حکومت چندین خلافت عربی بر لیبی سرانجام در قرن شانزدهم و با چیرگی عثمانیبر این کشور پایان یافت.[۷] تاریخ معاصر لیبی بیشتر از جهت جنگ مردم لیبی با اشغالگران ایتالیایی اهمیّت دارد. در سالهای ۱۹۱۱ و ۱۹۱۲ ایتالیا سیرنایکا و طرابلس را از چنگ امپراتوری عثمانی به درآورد و در سال ۱۹۳۴ از این دو بخش مستعمره لیبی ساخته شد. در جریان جنگ جهانی دوم، لیبی یکی از میدانهای اصلی نبرد متفقین از یک سو و ایتالیا و آلمان از سوی دیگر بود. در سال ۱۹۴۷ ایتالیا از فرمانروایی بر لیبی دست کشید و چهار سال بعد با برپایی حکومت پادشاهی سلطان ادریساستقلال آن اعلام شد.[۸]در سال ۱۹۶۹ شماری از افسران ارتش لیبی به فرماندهی معمر قذافی که در آن زمان ۲۷ سال داشت، پادشاهی ادریس را برانداختند و سپس «جماهیر مردمی سوسیالیستی» در لیبی برپا ساختند.[۹]حکومت قذافی صنایع این کشور را دولتی کرد و در عرصه سیاست خارجی رویکردی ضدغربی و در عین حال دائماَ متغیر در پیش گرفت. این تغییر و چرخشها مناسبات لیبی را حتی با شماری از کشورهای عربی نیز تنشآلود کرد.[۱۰] طرابلس پایتخت کشور لیبیاست. طرابلس را که در شمال غربی لیبی بر کرانه دریای مدیترانه واقع شده در سده هفتم پیش از میلاد فینیقیهاساختهاند. نام طرابلس گونه عربیشده واژه یونانی تریپولیس به معنی «سهشهر» است. نوشتار اصلی: اعتراضات سراسری در لیبی (۲۰۱۱) مجموعهای از راهپیماییهای خیابانی، اعتراضات و نافرمانیهای مدنیعلیه حکومت لیبی و رهبر آن، معمر قذافیاست که از ۱۳ژانویه۲۰۱۱میلادی، در کشور لیبی آغاز شد و از روز ۱۷فوریه۲۰۱۱میلادی، به شکلی گستردهتر درآمد و با برخوردهای خونین و خشونتآمیز حاکمیت با مردم معترض روبهرو شد. در سحرگاه ۳۱مرداد۱۳۹۰ (۲۲اوت ۲۰۱۱) مخالفان توانستند وارد طرابلس شوند و در همان روز یکی از دو تلویزیون ملی کشور را تحت کنترل خود بگیرند و تعدادی از نزدیکان معمر قذافی را دستگیر کنند. ساعاتی بعد یکی از پسران قذافی در خیابانهای طرابلس ظاهر شد و خبر دستگیری خود را تکذیب کرد.[۱۱][۱۲][۱۳][۱۴] لیبی کشورهایی که شواری انتقالی ملی را به عنوان تنها نمایندهٔ مردم لیبی به رسمیت میشناسند کشورهایی که ارتباط غیر رسمی با بنغازی دارند ولی به طور آن را به رسمیت نشناختهاند کشورهایی که تنها دولت قذافی را به رسمیت میشناسند کشورهایی که اعلام کردهاند شورای ملی انتقالی را به رسمیت نخواهند شناخت شورای ملی انتقالی، لیبیِ مخالفِ قذافی را طی جنگ داخلی سال ۲۰۱۱نمایندگی میکند.[۱۵]در تاریخ ۵ مارس ۲۰۱۱ شورا خود را به عنوان نمایندهٔ همه لیبی معرفی کرد. تا تاریخ ۲۶ اوت ۲۰۱۱، ۶۵ کشور این شورا را به عنوان دولت موقت لیبی به رسمیت شناختهاند. این کشورها شامل فرانسه، [۱۶][۱۷][۱۸]قطر، [۱۹]ایتالیا، [۲۰]آلمان، [۲۱]کانادا، [۲۲]و ترکیه [۲۳]میشوند. این شورا از طرف چندین کشور عربی [۲۴]و اروپایی [۲۵]نیز حمایت میشود. شورا یک دولت انتقالی، هیئت اجرایی، به ریاست محمود جیریلدر تاریخ ۲۳ مارس ۲۰۱۱ تشکیل داد.[۲۶]وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکاشورای انتقالی را تاریخ ۱۵ جولای ۲۰۱۱ به رسمیت شناخت.[۲۷]پس از آن دولت بریتانیادر تاریخ ۲۷ جولای ۲۰۱۱ تمامی دیپلماتهای دولت قذافی را قبل از استقرار دیپلماتهای دولت انتقالی در لندن اخراج کرد.[۲۸] در تاریخ ۱۷ سپتامبر سال ۲۰۱۱ سازمان ملل متحد با ۱۱۴ رای موافقت خود با نشستن نماینده دولت انتقالی بر کرسی لیبی در این سازمان موافقت کرد.[۵][۶] جماهیری عربی سوسیالیستی مردمی عظیم[ویرایش] نوع حکومت لیبی جماهیری عربی سوسیالیستی مردمی عظیم است. حاکم اصلی این کشور معمر قذافیاست که هیچ مقام رسمی ندارد و معمولاً برادر رهبر و پیشوای انقلاب نامیده میشود. او از طریق کودتای نظامی و برکناری رژیم سلطنتی بر سر کار آمدهاست. در لیبی حکومت به دو بخش تقسیم میشود: یکی بخش انقلابی که از سال ۱۹۶۹ بر سر کار آمدهاست. معمر قذافی، رهبر تاریخی انقلاب در این کشور است. او با رأی مردم انتخاب نشده و به همین دلیل با رأی مردم هم نمیتوان او را از کار برکنار کرد. بخش دوم حکومت شامل بخش جماهیری(جمع جمهوری) که از کمیتههای مردمی تشکیل میشود. در ۲۱ دسامبر ۱۹۸۸ هواپیمای خطوط مسافری پان امریکن بر فراز دهکده لاکربیدر اسکاتلند منفجر شد و تمام ۲۷۰ مسافر و خدمه آن جان باختند. فاجعه هوایی لاکربی در آن سالها به بزرگترین جریان تحقیق و بازجویی تاریخ انگلستان تبدیل شد. این حادثه تروریستی را عموماً حملهای به ایالات متحده تلقی کردند چون ۱۸۹ نفر از قربانیان آمریکایی بودند. ماجرای لاکربی تا پیش از حوادث تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ مرگبارترین حمله به شهروندان آمریکایی تلقی میشد. دولتهای آمریکا و انگلیس، لیبی را مسئول بمبگذاری در این هواپیما معرفی کردند که به وضع تحریمهای بینالمللی علیه لیبی منجر شد. در سال ۲۰۰۳ دولت لیبی رسماً مسئولیت بمبگذاری در یک هواپیمای مسافربری شرکت پان امریکن در سال ۱۹۸۸ را پذیرفت. عبدالباسط مقراحیتنها فردیاست که در ارتباط با این بمبگذاری محکوم شدهاست، البته او همواره گفته که بیگناه است. روش های علاقه مند کردن نوجوانان به عبادت نوشته شده در تاریخ 1390/06/13 توسط آمر به معروف | نظرات (0) زیربناهای فکری افراد، دیدگاه و عقیده فرد در مورد خداوند، جهان هستی، انسان، معاد و... تاثیر مستقیم بر ایمان و پای بندی او به انجام فرائض و اعمال و رفتار آنان دارد.۱ برای تقویت علاقه نوجوانان به عبادت باید نکات زیر رعایت شود: ۱ -به پیروی از سیره و روایات معصومین(علیهم السلام) توجه وعنایت ویژه ای داشته باشیم. امام علی (علیهم السلام) در رابطه با دوره جوانی می فرمایند:«با توجه به دانش کم جوان، نادانی و جهل او معذور است.۲ توجه به این فرمایش و دیگر دستورات معصومین(علیهم السلام) موجب صبر و متانت بیشتر انسان در قبال خطاها و لغزش های جوان می شود. ۲ - از بیانات یاس آور به طور جدی خودداری شود و لطف و رحمت و مهربانی خداوند را نسبت به همه بندگانش مخصوصا به جوانان یادآور شویم. روان شناسان متعددی چون «راجرز» و «کمزواستیک» رفتار رامتاثر از احساسات دانسته اند. طرز تلقی ها، ادراکات و احساسات، تعیین کننده رفتارند. بدین سبب اگر مربی، آموزه های دینی را در قالبی مطرح سازد که فقط با احساس ترس، یاس و منفی گرایی همراه باشد، اهداف بالنده تربیتی دینی محقق نخواهد شد.۳امام صادق(علیه السلام) فرمودند:«دوست داشتن برتر از ترسیدن است».۴ ۳ -با محبت و توجه ویژه در اعطای هدایایی در مناسبت های مختلف، باید دل فرزندان را بیش از پیش به خود متمایل کرد تا برای جبران کمبودهای عاطفی خود، به بیرون از خانه و دوستان غیرصالح پناه نبرند. پیامبر(صلی ا... علیه و آله) درباره اکرام فرزندان فرمودند:«فرزندان خود را احترام و نیکو تربیت کنید.»۵ ۴ -از بداخلاقی و خشونت پرهیز شود. امام علی (علیه السلام) در این زمینه می فرمایند: «بداخلاقی دوست و خویشان را فراری می دهد و بیگانه را به بی اعتنایی و بی توجهی وامی دارد».۶ ۵ -تغافل نسبت به برخی از خطاهای فرزندان و وانمود کردن به بی اطلاعی از برخی اشتباهات او نکته مهمی است؛ چرا که در غیر این صورت حیا و خویشتن داری او نسبت به شما کاهش می یابد. امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «شخص عاقل نیمی از او صبر و تحمل و نیم دیگر او تغافل است.«۷ ۶ -حتی المقدور از نصیحت مستقیم پرهیز شود و خواسته های خود را غیرمستقیم طرح کند. امام رضا(علیه السلام) می فرمایند:«از پدرم شنیدم که فرمودند:نصیحت خشن است و بر دیگران سخت می آید.»۸ ۷ -تقید به حضور بیشتر و صمیمانه در کنار خانواده (به ویژه پدر خانواده) به خصوص در ساعاتی که همه اعضای خانواده حضور دارند موجب مهر و صمیمیت محیط خانواده می شود. ۸ -انطباق کامل بین گفتار و کردار والدین و مربیان لازم است زیرا آن چه را که از دیگران می خواهیم، باید خود به نحو مطلوب به آن پایبند باشیم. امام صادق(علیه السلام) فرمود:«مردم را به غیر زبان (با عمل) به خیر دعوت کنید.»۹ ۹ -با پرهیز از زبان تحکم، زور و تهدید و استفاده از زبان تحلیل، تفهیم و بیان حکمت احکام. زیرا تبیین کردن منطقی اسلام می تواند آسیبی باشد که به دین گریزی جوانان مسلمان منتهی شود، همان گونه که سبب دست کشیدن مسیحیان از مسیحیت و گرایش به دین اسلام اقناع نشدن منطقی آنان از دین شان است. ۱۰ -تلاش منطقی برای ایجاد زمینه حضور او در اماکن و مجالس مذهبی(که خالی از خرافات و پیرایه های غیرمنطقی است) و آشنایی با چهره های موفق مذهبی میزان پایبندی او را به آموزه های دینی تقویت خواهد کرد. اگر در مناسبت های مذهبی چنین جلساتی را در منزل خویش برپا کنید و به او نیز مسئولیتی در این مجالس بدهید بی تاثیر نخواهد بود فرزندی که در خانوادهای لبریز از یاد و محبت خدا به دنیا میآید، هیچگاه نیازی ندارد که آموزش ویژه برای نماز ببیند. در خانهای که اهل آن همگی مقید به آداب دینی هستند، چگونه ممکن است فرزندشان گریزان از خدا باشد؟! به گزارش فارس، سوال «روشهای مؤثر در جذب کودک به نماز و آموزه های دینی کدام است؟»، دغدغه بسیاری از مادران و مربیان در جامعه امروزی است و از آنجا که درباره روشهای موثر در جذب کودک به آموزههای دینی سخن فراوان است و بنای ما بر اختصار است، به صورت مختصر چند روش کاربردی که والدین میتوانند، با به کارگیری آنها اثر مثبت در نهادینه نمودن نماز در فرزند خود به جا بگذارند، توضیح داده میشود. از روشهایی که امروزه بیشترین خروجی و تاثیر را در جامعه ما دارد میتوان موارد زیر را نام برد: الف) الگو دهی از جمله روشهای مؤثر و سریعالانتقال مطرح در روانشناسی رشد، روش الگوپذیری است، اگر پدر و مادر، والدین و اولیاء قبل از اینکه بخواهند کودک را با آداب اسلامی آشنا کنند، خود متخلق به اخلاق نبوی و اسلامی باشند و خود عمل کنند، کودک نیز تقلید کرده و عمل خواهد کرد، زیرا از سن 1 تا 7 سال کودک بدون دانستن فلسفه کار صرفاً آن را تکرار میکند و این مساله در همه جوامع پذیرفته شده است و حتی نسبت به افراد بزرگسال نیز تاثیرگذار است، لذا در آموزههای دینی بر آن تاکید شده است، مثلاً در روایتی از صادق آل محمد علیهمالسلام آمده است «کونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَیرِ اَ لسِنَتِكُم، لِيَرَوا مِنكُم الوَرَعَ وَالجتِهادَ وَالصَّلاةَ وَالخَیرَ، فَاِنَّ ذلِكَ داعيَةٌ»؛ «مردم را به غیر از زبان خود، دعوت کنید، تا پرهیزکارى و کوشش در عبادت و نماز و خوبى را از شما ببینند، زیرا اینها خود دعوت کننده است».[1] بنابراین اگر در محیط خانواده فرهنگ نماز گسترش و ژرفا یابد، اگر ترنم نماز فضای خانه را معطر کند، اگر فرزندان پدر و مادر را به قصد نماز بیابند، بی هیچ تردید آنان نیز الگوی خویش را از خانواده خواهند گرفت و انس و الفت با نماز خواهند یافت که ره آور آن پرهیز از فحشا و منکر و گریز از آلودگی و همسایگی با پاکی و تهذیب صفا و صداقت خواهد بود. ب) فضاسازی معنوی فرزندی که در خانوادهای لبریز از یاد و محبت خدا به دنیا میآید، هیچگاه نیازی ندارد که آموزش ویژه برای نماز ببیند، زیرا از همان آغاز تولد در گوشش اذان و اقامه میگویند و او را به «صلوه» و «فلاح» و «خیرالعمل» دعوت میکنند، در خانهای که والدین به مناجات شبانه بر میخیزند و اهل خانه همگی معتقد و مقید به آداب دینی هستند، چگونه ممکن است فرزندشان گریزان و روی گردان از خدا باشد؟ جابر بن عبدالله انصاری از رسول خدا سوال کرد «یا رسول الله! دانستیم که چگونه خود را از آتش جهنم نگه داریم؟ با انجام واجبات و پرهیز از محرمات! اما ندانستیم که فرزندان و خانواده خود را چگونه از آتش جهنم حفظ کنیم؟»، آن حضرت در پاسخ فرمودند: «1- اعملو الخیر، خود عامل عمل خیر باشید، 2- واذکروهم بالله، یاد خدا را در دلهایشان زنده کنید، 3- وامروا هم بالمعروف، (این گونه نباشید که آنها را رها کنید، بلکه با رفق و مدارا و ملایمت) آنها را به معروف هدایت و راهنمایی کنید؛ 4- وانهاهم عن المنکر،(آنها را در میان امواج متلاطم دنیا رها نکنید)بلکه او را از آنچه فساد و تباهی میکشد، بازدارید». وقتی فرزند محبت لازم را داشت، آرام، آرام به این کار انس میگیرد، لطف خدا را در نماز در مییابد و پرده غفلت برای او کنار میرود. ج) پاسخ به کنجکاویهای کودک کنجکاوی کودک یک ویژگی طبیعی اوست که پاسخ آن ضمن ایجاد آرامش روحی و روانی کودک، فرصت مناسب در اختیار والدین قرار میدهد تا بتوانند رفتارهای مناسب و مطلوب در او به وجود آورند، بر این اساس وقتی که فرزندان از مادر در مورد مسائل اعتقادی و نماز میپرسند، فرصت مناسب برای ما به وجود آوردهاند، تا بتوانیم با پاسخهای مناسب و یا طرح سؤالات مؤثر در او اثر تربیتی بگذاریم، به عنوان مثال وقتی که فرزندی از پدر یا مادر خود سوال میکند « این میوه چقدر شیرین و خوشمزه است، از کجا آمده و یا درست شده است؟، این ماهی چگونه در آب زندگی میکند و نمیمیرد؟، این آسمان و ستارههای زیبا را چه کسی آفریده است؟ و هزاران سؤال دیگر، به همین شکل که همه ناشی از حس کنجکاوی کودک است، از طریق همین سوالها با همان زبان کودکانه که مناسب دریافت اوست میتوان او را به سازنده و خالق رهنمون کرد، به او در مقابل همه این دادهها و نعمتها آموخت که چگونه باید تشکر و قدردانی کرد و به نماز به عنوان بهترین شیوه تشکر کردن اشاره کرد. د) آموزش مستقیم پدر و مادر باید این را باور کنند که همان گونه که در تامین نیازهای مادی کودک مسؤولیت دارند، در قبال تامین نیازهای معنوی نیز موظف هستند، امام باقر علیهالسلام در یک گفتار حکیمانه مراحل تربیت معنوی فرزندان را شرح داده و چگونگی تربیت آنان را در سنین مختلف بیان میدارد، طبق رهنمود آن حضرت، والدین باید در سه سالگی کلمه توحید «لا اله الا الله» را به کودک یاد دهند، در چهار سالگی کلمه رسالت «محمد رسول الله» را به او بیاموزند و در پایان پنج سالگی او را آزمایش کنند، اگر راست و چپ را میشناسد، صورتش را به سوی قبله متوجه ساخته و به او بگویند رو به سوی قبله سجده کند، در شش سالگی اجزاء نماز، رکوع و سجده صحیح را یادش دهند تا سن او به آخر سال هفتم برسد، در آن موقع به او بگویند: دستها و صورتش را بشوید و آنگاه به نماز بایستد».[2] ه) حضور در مجامع و محافل نماز مشاهدات انسان یکی از عوامل مؤثر در تربیت انسان است، قرآن در آیات متعدد انسان ها را به «دیدن» و «فکر کردن» دعوت میکند، بین «دیدن» و «باور کردن» رابطه مستقیم وجود دارد، باید کاری کنیم که فرزند ما با صحنههای گوناگون اقامه نماز و آماده شدن برای اقامه نماز مواجه شود، شرکت در نمازهای جماعت مسجد محله، شرکت در نماز جمعه و موارد مشابه آن میتواند در تقویت روحیه نمازگزاردن فرزندان ما مؤثر باشد. و) زیبا سازی نماز انسان یک موجود زیبا دوست است و به دنبال زیباییها میرود و این ویژگی را خداوند در وجود آدمی قرار داده است، به خصوص کودک و نوجوان که بیش از بزرگسالان زیباییها را میبیند و دوست دارد، با ترتیب دادن یک سجاده زیبا و چادر نمازی قشنگ برای دختران، جانماز و لباس زیبا برای پسران میتوان رغبت آنها به نماز خواندن و حضور در جمع نمازگزاران را فزونی بخشد، هرقدر والدین بتوانند زیباییها را با نماز خواندن پیوند بزنند، به همان اندازه موفقتر خواهند بود. ز) تشویق همان گونه که قرآن انسانها را به انجام اعمال پسندیده ترغیب میکند و از ارتکاب اعمال زشت به شدت بر حذر میدارد، سخنان پدر، مادر و مربی نیز باید این گونه باشد، جای جای قرآن کریم وعده به بهشت است که نمونهای بارز برای تشویق به عبادت است، پدر و مادر نیز با روشهای مختلف و وعده برآورده ساختن نیازهای فرزند به اسباب بازی و رفتن به سینما، پارک شادی و ... او را به نماز تشویق کنند، البته این تشویق نباید به گونهای باشد که فرزند برآورده شدن نیازها را نتیجه نماز بداند که این آسیب جدی در امر تشویق است. ح) انسان دائم در معرض فراموشی و اشتباه است لذا در قرآن کریم مدام سخن از تنبیه خداوند نسبت به افراد ناشایست است، همین تنبیه برای انسان نیاز است تا او را به کار ناشایستش آگاه سازد، برای همین در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم آمده است « أدب صغار أهل بیتک بلسانک علی الصلاه و الطهور، فاذا بلغوا عشر سنین، فاضرب و لا تجاوز ثلاثا»؛[3] «فرزندان خردسالت را با زبان بر نماز و وضو انس و عادت دهید و آن گاه که به ده سالگی رسیدند، آنها را به خاطر سستی و سهل انگاری در نماز بزن، ولی از سه ضربه فراتر نرو». از این روایت استفاده میشود که قبل از ده سالگی، زدن کودک برای نماز جایز نیست،. البته سنی که بدین منظور مشخص شده، در روایات، متفاوت ذکر شده است -هفت، هشت، نه و سیزده سالگی-بنابراین، لزوم رعایت جانب احتیاط اقتضا دارد که تا آن جا که ممکن است از زدن اجتناب کرده و از روشهای مناسبتر استفاده کرد. اما در مورد تنبیه، توجه به سه نکته زیر الزامی است: 1. روایات اسلامی تنبیه بدنی را فقط در موردی تجویز میکند که جنبه تربیتی و هدایتی داشته باشد، نه این که هرگاه فرزند به دلخواه پدر و مادر و طبق سلیقههای شخصی یا تمایلات نفسانی آنان عمل نکرد، مجاز باشند، او را تنبیه بدنی بکنند؛ زیرا دیگر تنبیه به عنوان عامل بازدارنده از کارهای بد و وادار شدن به کارهای خوب مطرح نیست، بلکه فقط وسیله ای است، برای فرو نشاندن خشم و غضب والدین. 2. والدین مجاز نیستند، کودکان کمتر از هفت سال (و بلکه برای رعایت احتیاط، کودکان کمتر از سیزده سال) خود را برای وادار کردن به نماز خواندن کتک بزنند. 3. حداکثر تنبیه بدنی کودکان شش ضربه است، البته معلم و مربی حق ندارد، بیش از سه ضربه بزند و اگر بیشتر از این اندازه بزند، علاوه بر این که مرتکب حرام شده، بلکه باید قصاص هم بشود. آری انسان بر فطرتی پاک آفریده شده است، بنابراین فقط لازم است آن زنگارهایی که روی آن را پوشانده، کنار زنیم، تحقیقات میدانی حاکی از آن است بیش از 70 در صد افرادی که میل به نماز ندارند، بر اساس عدم تربیت صحیح خانواده به نماز بیرغبت شدهاند.
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۰/۰۸/۲۸ ساعت 8:17 توسط محمد عثمان اریب
|