راکت‌پرانی‌های پاکستان به مرزهای افغانستان کم‌مانده به خوابی بدل شود که رییس‌جمهور محترم ما به عنوان یک معبر بزرگ، تعبیری دگرگونه از آن به ملت ارائه دهد؛ خوابی که اگر خوب تعبیر شود، می‌توان در پایان تمام این کشمکش‌ها نتیجه گرفت که شهر در امن و امان است و هیچ خبری نیست. حال باید دید که تعبیر این خواب را کی و چگونه بیان خواهند داشت،

چرا که قدم اول برای وارونه جلوه دادن حقایق، انکار آن است؛ انکاری که دردآور است و به شدت می‌تواند متأثرکننده باشد. و امروز وقتی رییس جمهور ما می‌گوید که هنوز صحت و سقم این ماجرا معلوم نیست، این شاید رقت‌انگیزترین موضع‌گیری است که بتوان داشت.

هنوز یک سوال به صورت جدی مطرح است که اگر رسانه‌ها شایعه‌سازی کرده‌اند و این ادعا از سوی رییس جمهور مطرح است، چرا و به چه علت بوده؟ و اگر رییس جمهور داستان اصابت چند صد راکت از سوی پاکستان به مرزهای افغانستان را شایعه‌سازی‌یی بیش نمی‌داند، بازهم منطق نهفته در پشت آن را باید از رییس‌جمهور پرسید.

 

باید ملت بداند که چه کسی راست می‌گوید و آیا این که ده ها خانواده‌ی افغان در سرحدات مشترک با پاکستان ناگزیر به کوچیدن و فرار از خانه‌هاشان شده اند، یک شایعه است؟ دردی که مردم ما متحمل شده اند یک دروغ و یک خیال پردازی است؟ باید از این معبّر بزرگ پرسید که چرا مردم ما تا این حد کابوس‌های دهشتناکی می‌بینند که نه یک روز که ماه‌ها است که ادامه یافته، و هر روز خبر تازه‌تر از تعرض نظامی به سرحدات ما شنیده می‌شود.

 

در یک‌چنین وضعیت تلخی، باورکردنی نیست که رییس‌جمهور یک کشور به عنوان کسی که باید نماینده‌ی اراده و خواست ملی یک کشور باشد، ابراز نگرانی از رابطه‌ی خوب و یا بد افغانستان با پاکستان داشته باشد اما از کنار تمام کسانی که گفته می شود از بیم جان از خانه‌های خود بی‌جا شده و یا حتا کشته و زخمی شده اند، با بی‌تفاوتی بگذرد.

 

آنچه از وقایع جاری در فضای سیاسی افغانستان مشهود است، این‌ست که سیاست‌مداران و بزرگان کشور هیچ کدام غمی برای مردم و نگرانی برای بقا و دوام این نظام ندارند؛ بلکه خوب می‌دانند افغانستان بازیچه‌یی بیش برای بازی های سیاسی کلان در منطقه و حتا در سطح جهان نیست؛

 

بازی کلانی که افغان ها فقط به مهره های بی‌ارزشی مبدل شده اند که بعد از هر بازی، تعدادی می سوزند و از بازی به‌در می شوند و گروهی دیگر بر سر کار می آید و در این میان، فقط شهروندان ما هستند که از هیچ چیز سردر نیاورده و در سکوتی تلخ فقط و فقط برای پایان شمارش معکوس به‌راه افتاده برای ثبات نیم‌بند افغانستان، هستند.

 

پاکستانی‌ها از ابتدا سود و هزینه کارکردشان در قبال افغانستان را به خوبی می‌دانستند و حتا توان برآورد آرای موافقان و مخالفان سیاست‌هاشان را در ارگ و در کابینه و حتا پارلمان افغانستان دارند؛ چرا که هر کشوری که دستی در مسایل سیاسی افغانستان دارد، به خوبی نوکران زرخرید خود را می شناسد و دایم با آنها در ارتباط است و در بدل مبالغ هنگفتی که می پردازد، خواست حفظ منافع خویش را دارد.

 

افغانستان در عین حال که در روی نقشه‌ی جغرافیای جهان به نام کشور جمهوری اسلامی افغانستان نشان‌گذاری شده است، از درون بیشتر شبیه کشوری ترکیبی از کشورهای منطقه و بین‌الملل است که هر کدام با خرید مهره‌های کلیدی در سیاست و اقتصاد و اجتماع کشور توانسته است تا به حال منافع ملی خود را در کشوری به نام افغانستان حفظ کند.

 

از این رو سیاست‌مداران ما افغانِ امریکایی‌، افغانِ پاکستانی‌ها و ده‌ها افغان دیگر با پسوند کشورهای منطقه و بین‌الملل هستند که در جامه‌ی خدمت‌گزاران به این وطن، منافع کشورهای دیگر را در کشور تبارز داده و حفظ می‌کنند.

 

شاید آنچه عنوان شد، تازگی نداشته باشد؛ اما نکته‌ی تازه و جالبی که در این قضیه می‌توان یافت، این است که جناب رییس‌جمهور کرزی ترکیبی از تمام این افغان‌ها است؛ یعنی ترکیبی از افغان امریکایی، افغان پاکستانی، افغان طالب و...؛ چراکه کارکردهای این بزرگوار به خوبی نشان داده است

 

که در هر مرحله‌ی حساس سیاسی که باید موضعی روشن و واضح نسبت به دخالت‌ها و سیاست‌های مغرضانه‌ی کشورهای خارجی به خرج می‌داد، بیشتر حافظ منافع کشورهای دیگر بوده تا حافظی برای منافع کشور افغانستان!

 

امروز زمان آن رسیده است که ملت افغانستان با اتحاد و همبستگی بکوشند تا به سیاست و حکومت و زعامت «افغانِ خارجی‌ها» پایان دهند و کسانی را برگزینند که فقط یک دغدغه و درد داشته باشند و آن‌هم درمان درد این ملت و نجات این مردم از تمام محرومیت‌هایی که یک عمر است با آن دست به گریبانیم.

 

افغان‌هایی که برای تک تک شهروندان افغان، برای آبرو، ناموس، خون، جان و مال شان به همان اندازه عزت و احترام و ارزش قایل باشند که برای منافع شخصی خود قایل هستند؛ به این معنا که در واقع خادم ملت باشند، نه این‌که با در شیشه کردن خون این ملت، حساب بانکی خویش را پروارتر کنند

www.OsmanArrib.blogfa.com